get lost


(خودمانی) گمشو! برو!

انگلیسی به انگلیسی

• lose one's way
get out of here! go away!

پیشنهاد کاربران

سردرگم شدن
to tell someone rudely to go away
get lost : گم شدن
برو تنهام بزار
مثال:
Even so, she still managed to get lost on a couple of occasions.
Peter Robinson AFTERMATH ( 2001 )
But on this particular day, when we were going to Birmingham, we didn't get lost at all.
Hilary Mantel LEARNING TO TALK: SHORT
گم شدن
گم گشتگی
دکمه تو بزن بابا
خوش گذشت
باهات حال کردم
برو خونتون
خوشحال شدم
گم شدن=get lost
Push off
به معنی گم شدن، یا به نوعی در اصطلاحات به معنی گمشو، گورت روگم کن و معانی از این قبیل.
گورتو گم کن، گم شو
هم معنی get out
گمشو😎
گم شدن، محو شدن، پیدا نشدن
گم شدن، محو شدن، پیدا نشدن.
از دست رفته
گشمو ( مثلا گمشو مهران دهقان، گمشو مهدی شریفیان )
گم شدن، فراموش کردن راه
گم شدن.
گورت را گم کن

گم شدن ، گم کردن راه ، فراموشی
بزن به چاک!/گمشو!
گور گم کردن، گوم شو.
I got lost yesterday به معنی گم شدن و گم کردن راه
Get lost , Mina به معنی برو گمشو ، گورت رو گم کن
You do not know where are you.
گمشدن
گمشده

bow یعنی خم شدن تعظیم کردن
Bow and get lost
تعطیم کن و گمشو
احترام بگزار و برو پی کارخودت
گمشو
برو گمشو
فعل امری:
برو، دور شو، گم شو
و گاهی اوقات گورت رو گم کن
گم شدن

از دست دادن
گمشدن، گمشده
گم شدن
گم شدن ، گم شو
فراموش کردن
گم شدن، محو شدن
( get lost ( in something
to be forgotten or not noticed in a complicated process or in a busy time
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٧)

بپرس