97 1537 100 1 gaby /ˈɡæbi/ /ˈɡæbi/معنی: ساده لوحمعانی دیگر: (انگلیس - محلی) آدم احمق، آدم ساده لوح، simpleton : ساده لوح واژه gaby در جمله های نمونه 1. Gaby, a handsome woman of 30, was a very experienced and alluring person, madly in love with Modi. [ترجمه ترگمان]Gaby، یک زن خوشقیافه ۳۰ ساله، یک فرد بسیار باتجربه و جذاب بود که دیوانهوار عاشق مدی بود [ترجمه گوگل]گابی، یک زن خوش تیپ 30 ساله، یک شخص بسیار باهوش و جذاب بود، به طرز عجیبی با مودی [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. Meeker, Maxine Cooper and Gaby Rodgers head the cast. [ترجمه ترگمان]از پا دن، Maxine کوپر و Gaby Rodgers، the [ترجمه گوگل]Meeker، Maxine Cooper و Gaby Rodgers بازیگران را سر می دهند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. Giggling Gaby trampled over Wogan's gags. [ترجمه ترگمان]و Gaby را که روی gags له کرده بود، به پا کرد [ترجمه گوگل]جیگلیگ گابی را به عقب بر فراز ووگان خفه کرد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. Gaby: Or a prowl around Marcel's room! What happened? [ترجمه ترگمان] یا در حال پرسه زدن اطراف اتاق مارسل چه اتفاقی افتاده؟ [ترجمه گوگل]گابی: یا در اطراف اتاق مارسل! چی شد؟ [ترجمه شما] ... مترادف gaby ساده لوح (اسم)soft , dupe , gull , cully , boob , simpleton , gaby , geck , noddy , sawney معنی کلمه gaby به انگلیسی gaby• (informal british) fool, simpleton gaby را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها سهیلا مهرزاد ثمرین > spy out the land Amir.s.h. > Regard 770@REZA@$ > deadpool SuperSU > insisted Aolino Aosado > Northern ملیکا > just round the corner السا > ضایع مکن yazdan > It looks like rain نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعFarhoodرهگذرdi darkestarSuperSUA.C.Eسحر نجات پورعلی باقری فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته تفکر امیز گریسته اند cruise army مرساد حسرت آمیز تسخیر ناپذیر تحسین آمیز