fuze

/fjuːz//fjuːz/

معنی: فیوز، فتیله مواد منفجره، سیم گذاشتن، فتیله دینامیت، ترکیب کردن یا شدن، فتیله گذاشتن در، فیوزدارکردن، ذوب شدن، امیختن، مخلوط کردن، گداختن
معانی دیگر: رجوع شود به: fuse، (ابزار و اسباب های گوناگونی که در منفجر کردن بمب و موشک و گلوله ی توپ و دینامیت و غیره به کار می روند) فتیله، چاشنی، ماسوره، ذوب کردن، امیخته شدن، باهم ترکیب شدن

بررسی کلمه

اسم و ( noun, transitive verb )
• : تعریف: variant of fuse

جمله های نمونه

1. The precision of time fuze rests with many factors, but the muzzle velocity of a projectile is a key parameter which decides on flight characteristic of a projectile.
[ترجمه گوگل]دقت فیوز زمان به عوامل زیادی بستگی دارد، اما سرعت پوزه یک پرتابه یک پارامتر کلیدی است که در مورد ویژگی پرواز یک پرتابه تصمیم می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]دقت زمان به عوامل زیادی بستگی دارد، اما سرعت جریان لوله، پارامتر مهمی است که بر مشخصه پرواز یک گلوله تصمیم گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. ESD damage and hardening of an electronic time fuze are studied by using experiments.
[ترجمه گوگل]آسیب ESD و سخت شدن یک فیوز زمان الکترونیکی با استفاده از آزمایش‌ها مورد مطالعه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]آسیب ESD و سختی مجدد یک زمان الکترونیکی با استفاده از آزمایش ها مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the process of target detection, depth bomb fuze will undergo the interference from echo signal of neighborhood bomb that is the primary factor which causes high false-alarm probability.
[ترجمه گوگل]در فرآیند تشخیص هدف، فیوز بمب عمقی تحت تداخل سیگنال پژواک بمب همسایگی قرار می گیرد که عامل اصلی ایجاد احتمال هشدار کاذب بالا است
[ترجمه ترگمان]در فرآیند تشخیص هدف، fuze عمق بمب تحت تداخل سیگنال بازتابی از بمب محله قرار خواهد گرفت که عامل اصلی است که منجر به احتمال خطر کاذب بالا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To have radio fuze making better resistance to HPM jamming, the slot coupling characteristics of HPM pulse into cavity are studied by using the software XFDTD 0 based on the method of FDTD.
[ترجمه گوگل]برای اینکه فیوز رادیویی مقاومت بهتری در برابر پارازیت HPM داشته باشد، ویژگی‌های کوپلینگ شیار پالس HPM در حفره با استفاده از نرم‌افزار XFDTD 0 بر اساس روش FDTD مورد مطالعه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از نرم افزار XFDTD در روش FDTD با استفاده از نرم افزار XFDTD ۰ که مبتنی بر روش FDTD می باشد، استفاده از نرم افزار XFDTD (slot)با استفاده از نرم افزار XFDTD ۰ مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Attributes to the function for the case of fuze tolerance grades have been taken as examples.
[ترجمه گوگل]ویژگی های تابع برای مورد درجه های تحمل فیوز به عنوان مثال در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها برای عملکرد نمرات تحمل fuze به عنوان مثال در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One embodiment of mine fuze intelligence is attack judgment and anti - minesweeping.
[ترجمه گوگل]یکی از تجسم هوش فیوز مین، قضاوت حمله و ضد مین‌روبی است
[ترجمه ترگمان]یک تصویر از هوش مصنوعی من حمله به قضاوت و ضد - است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A fuze delay allows penetration of dense woods and light earthworks.
[ترجمه گوگل]تأخیر فیوز اجازه نفوذ به چوب های متراکم و کارهای خاکی سبک را می دهد
[ترجمه ترگمان]تاخیر fuze اجازه نفوذ بیشه های انبوه و خاک ریزی ها نور را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To test this program, this study has also solved and analyzed the horologe in some fuze system, and has drawn a satisfactory conclusion.
[ترجمه گوگل]برای آزمایش این برنامه، این مطالعه به حل و تحلیل ساعت در برخی از سیستم های فیوز نیز پرداخته و نتیجه رضایت بخشی را به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]برای آزمایش این برنامه، این مطالعه همچنین the را در برخی از سیستم های fuze حل و تحلیل کرده است و نتیجه رضایت بخشی به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to the operations of antiarmed helicopter, attacking surface targets and antitank light armored vehicle, the superiority of electronic fuze is analyzed.
[ترجمه گوگل]با توجه به عملیات هلیکوپتر ضد مسلح، اهداف سطحی حمله و خودروی زرهی سبک ضد تانک، برتری فیوز الکترونیکی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به عملیات بالگردهای توپدار، حمله به اهداف سطحی و وسیله نقلیه زرهی light، برتری of الکترونیکی تحلیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper discusses the principle and form of Heterodyne - CW Doppler fuze and Toothed - FM fuze firstly.
[ترجمه گوگل]این مقاله ابتدا اصل و شکل فیوز هتروداین - CW داپلر و دندانه دار - فیوز FM را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث در مورد اصل و شکل of - CW و Toothed - FM می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The model and method for estimating circuit design reliability by using digital simulation are established. A simulation example of the typical fuze circuit is given in this paper.
[ترجمه گوگل]مدل و روش برآورد قابلیت اطمینان طراحی مدار با استفاده از شبیه‌سازی دیجیتال ایجاد شده است یک مثال شبیه سازی از مدار فیوز معمولی در این مقاله آورده شده است
[ترجمه ترگمان]مدل و روش تخمین قابلیت اطمینان طراحی مدار با استفاده از شبیه سازی دیجیتال ایجاد شده است یک نمونه شبیه سازی از مدار fuze معمولی در این مقاله ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Aim To study how large scale system theory can be applied to the design of fuze system.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه چگونگی استفاده از نظریه سیستم در مقیاس بزرگ برای طراحی سیستم فیوز
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه این که چگونه تیوری سیستم مقیاس بزرگ را می توان برای طراحی سیستم fuze اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The principles and requirements of establishing the assessment index system of fuze design for producibility are advanced. An assessment index tree of fuze DFP is given and analyzed in detail.
[ترجمه گوگل]اصول و الزامات ایجاد سیستم شاخص ارزیابی طراحی فیوز برای تولید پذیری پیشرفته است درخت شاخص ارزیابی فیوز DFP داده شده و به تفصیل تجزیه و تحلیل شده است
[ترجمه ترگمان]اصول و الزامات پایه ریزی سیستم شاخص ارزیابی طراحی fuze برای producibility پیشرفته هستند یک درخت شاخص ارزیابی از fuze DFP به طور مفصل مورد تحلیل و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The feasibility of its application in small caliber archibald fuze was analyzed.
[ترجمه گوگل]امکان سنجی کاربرد آن در فیوز آرچیبالد کالیبر کوچک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]امکان سنجی کاربرد آن با کالیبر کوچک مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فیوز (اسم)
fuse, fuze

فتیله مواد منفجره (اسم)
fuse, fuze

سیم گذاشتن (اسم)
fuse, fuze

فتیله دینامیت (اسم)
fuse, fuze

ترکیب کردن یا شدن (فعل)
fuse, fuze

فتیله گذاشتن در (فعل)
fuse, fuze

فیوزدارکردن (فعل)
fuse, fuze

ذوب شدن (فعل)
fuse, fuze

امیختن (فعل)
incorporate, amalgamate, admix, mingle, mix, brew, knead, compound, synthesize, meddle, fuse, fuze, inosculate, interlard

مخلوط کردن (فعل)
combine, temper, admix, mingle, mix, knead, shuffle, blend, jumble, compound, hash, merge, commix, immingle, fuse, fuze, stir together, syncretize

گداختن (فعل)
dissolve, melt, thaw, flux, liquate, smelt, fuse, liquify, liquefy, fuze

انگلیسی به انگلیسی

• fuse, wick (attached to an explosive)
attach a fuse, attach a wick (to explosives)

پیشنهاد کاربران

بپرس