futurity

/fjuːˈtjʊərɪti//fjuːˈtjʊərɪti/

معنی: اینده، اخرت
معانی دیگر: آینده، آتیه، رویداد آینده، شرایط موجود در آینده، آیندگی، عاقبت، نسل اینده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: futurities
(1) تعریف: the time that is to come; future.

(2) تعریف: future generations; posterity.

(3) تعریف: life after death; afterlife.

(4) تعریف: an event, state, or condition predicted for the future; prospect.

(5) تعریف: the condition or quality of being or coming after the present time.

(6) تعریف: a race, esp. for horses, in which entries are made long before the event is to take place.

جمله های نمونه

1. trying to look into futurity
سعی بر نگریستن به آینده

2. Look forward to futurity, we have the full confidence.
[ترجمه گوگل]منتظر آینده باشید، ما اعتماد کامل داریم
[ترجمه ترگمان]به آینده نگاه کنید، ما اعتماد کامل داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ambition and futurity a sense of building for tomorrow -- ar'e inextricable.
[ترجمه گوگل]جاه طلبی و آینده نگری حس ساختن فردا -- غیر قابل تفکیک هستند
[ترجمه ترگمان]آرزو و futurity یک حس ساخت برای فردا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We should look forward to the futurity.
[ترجمه گوگل]ما باید منتظر آینده باشیم
[ترجمه ترگمان]باید آینده آینده را ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How will futurity regard us?
[ترجمه گوگل]آینده به ما چگونه نگاه خواهد کرد؟
[ترجمه ترگمان]آینده ما را چگونه تلقی خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. CONCLUSION Having Examined with Combined imstruments, Oyster disple the Value futurity research and utilization.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری با بررسی ابزارهای ترکیبی، Oyster تحقیق و استفاده از آینده ارزش را نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری با ترکیب Examined با imstruments ترکیبی، Oyster Oyster the ارزش تحقیق و کاربرد را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What course you can or will take is all wrapt in the bosom of futurity.
[ترجمه گوگل]چه رشته ای را می توانید یا خواهید گرفت، همه در آغوش آینده پیچیده است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، چه کاری از دست تو ساخته است، یا همه چیز را در سینه آینده خراب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اینده (اسم)
aftertime, future, comer, futurity

اخرت (اسم)
futurity, hereafter, other world

انگلیسی به انگلیسی

• future; coming generations; world of the future; futurism

پیشنهاد کاربران

بپرس