1. fusty old clothes that had been stored in the basement for several years
لباس های قدیمی و بوی نم گرفته که سال ها در زیرزمین انبار شده بودند
2. a fusty blanket
پتوی مرطوب و بد بو
3. an old politician with fusty ideas
سیاست باز پیر با عقاید پوسیده
4. This room smells a bit fusty - I think I'll just open a window.
[ترجمه گوگل]این اتاق کمی بوی تند می دهد - فکر می کنم فقط یک پنجره را باز کنم
[ترجمه ترگمان]این اتاق بوی عجیبی دارد - فکر می کنم فقط یک پنجره باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This blanket smells a bit fusty.
6. The fusty old establishment refused to recognise the demand for popular music.
[ترجمه گوگل]مؤسسه قديمي هيجان انگيز حاضر به تشخيص تقاضا براي موسيقي عامه پسند نشد
[ترجمه ترگمان]موسسه قدیمی fusty از پذیرش تقاضا برای موسیقی مردمی خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Rupert's father belongs to some fusty old gentleman's club in London where they don't allow women in.
[ترجمه گوگل]پدر روپرت متعلق به یک باشگاه پیرمرد نجیب زاده در لندن است که در آن به زنان اجازه ورود نمی دهند
[ترجمه ترگمان]پدر روپرت متعلق به یه باشگاه قدیمی و قدیمی در لندن است که به زن ها اجازه ورود نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So, the artists' shell remains intact, the fusty public image undisturbed.
[ترجمه گوگل]بنابراین، پوسته هنرمندان دست نخورده باقی میماند، تصویر عمومی خشمگینی که مخدوش نشده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، پوسته هنرمندان دست نخورده باقی می ماند، تصویر عمومی fusty دست نخورده باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. All the old fusty stuff had to be blown away, of course, so we might be nearer to nature.
[ترجمه گوگل]البته باید همه چیزهای تند و تیز قدیمی دور ریخته می شد تا شاید به طبیعت نزدیک تر شویم
[ترجمه ترگمان]گذشته از این همه چیزهای قدیمی و قدیمی از بین رفته بود، و البته ممکن بود به طبیعت نزدیک تر باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A number of young economists, impatient with such fusty arguments, began searching for new models.
[ترجمه گوگل]تعدادی از اقتصاددانان جوان که در برابر چنین استدلال های زمخت بی تاب بودند، شروع به جستجوی مدل های جدید کردند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از اقتصاددانان جوان که از چنین بحث هایی حوصله اش سر رفته بودند، شروع به گشتن به دنبال مدل های جدید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His fusty works is a kind of rotten beauty, or a kind of beauty of death, but the sticky fur works is a kind of horrific beauty.
[ترجمه گوگل]آثار خزدار او نوعی زیبایی پوسیده یا نوعی زیبایی مرگ است، اما آثار خز چسبنده نوعی زیبایی وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]آثار His نوعی زیبایی پوسیده، یا نوعی زیبایی از مرگ است، اما آثار خز چسبنده نوعی زیبایی وحشتناک به شمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Venerable but not fusty, privileged but not showy, secure its sense of excellence, but not arrogant, Oxford is, in a word, civilized.
[ترجمه گوگل]ارجمند، اما نه شیطون، ممتاز، اما نه خودنمایی، احساس برتری خود را ایمن می کند، اما مغرور نیست، آکسفورد، در یک کلام، متمدن است
[ترجمه ترگمان]محترم، مقدس، نه قدیمی، بلکه مغرور، بلکه مغرور هم نیست، اما نه متکبر، در یک کلمه، متمدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Under Mr Blair, fusty old Britain has become an international exemplar of openness.
[ترجمه گوگل]در دوران آقای بلر، بریتانیای پیر پر هیاهو به یک نمونه بین المللی از صراحت تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]تحت نفوذ آقای بلر، بریتانیا تبدیل به یک نمونه بین المللی از باز بودن شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The audience is also puzzled by those fusty and arid proclaims, critics and satires, which pretend to be the forever essence of female artists.
[ترجمه گوگل]تماشاگران نیز متحیر از آن اعلانها، منتقدان و طنزهای خشك و بیرحمانهای هستند كه وانمود میكنند جوهره همیشگی هنرمندان زن هستند
[ترجمه ترگمان]تماشاگران نیز از این fusty و arid، منتقدان و هجو، که وانمود می کنند که جوهر همیشگی هنرمندان زن هستند، گیج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید