fusillade

/ˈfjuːsəˌled//ˌfjuːzɪˈleɪd/

معنی: شلیک متوالی، تیرباران، اتش پی درپی
معانی دیگر: (مجازی) هرچیز تند و پی درپی، (شلیک تند و پیاپی و دسته جمعی) رگبار (گلوله)، گلوله باران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a continuous or simultaneous discharge of many firearms.
مشابه: volley

(2) تعریف: an outpouring of anything; barrage.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: fusillades, fusillading, fusilladed
• : تعریف: to shoot or attack with a fusillade.
مشابه: volley

جمله های نمونه

1. a fusillade of political questions
رگباری از پرسش های سیاسی

2. He faced a fusillade of questions from the waiting journalists.
[ترجمه گوگل]او با انبوهی از سوالات خبرنگاران منتظر مواجه شد
[ترجمه ترگمان]او با رگباری از سوالات روزنامه نگاران منتظر مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Both were killed in a fusillade of bullets fired at close range.
[ترجمه گوگل]هر دو در اثر گلوله هایی از فاصله نزدیک کشته شدند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها در زیر بارانی از گلوله کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Windows were blasted inwards by the fusillade.
[ترجمه گوگل]پنجره ها توسط بدنه به سمت داخل منفجر شدند
[ترجمه ترگمان]پنجره ها توسط گلوله باران تفنگ به داخل بسته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ms. Hills ran into a fusillade of hostile questions at Tuesday's committee meeting.
[ترجمه گوگل]خانم هیلز در جلسه کمیته روز سه شنبه با مجموعه ای از سوالات خصمانه روبرو شد
[ترجمه ترگمان]خانم هیلز در جلسه کمیته روز سه شنبه به زیر بارانی از سوالات خصمانه دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Was shot to death tonight in a fusillade of automatic rifle fire . . .
[ترجمه گوگل]او امشب در تیراندازی با تفنگ خودکار به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه ترگمان]امشب با شلیک اسلحه اتوماتیک به مرگ شلیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our fusillade from the left flank caught them by surprise.
[ترجمه گوگل]هواپیمای ما از جناح چپ آنها را غافلگیر کرد
[ترجمه ترگمان]شلیک گلوله ها از جناح چپ آن ها را غافلگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To attack with a fusillade.
[ترجمه گوگل]برای حمله با هواپیما
[ترجمه ترگمان]برای حمله با گلوله باران تفنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She aligned the sights of her rifle and loosed a fusillade of bolts that split the rocks apart.
[ترجمه گوگل]او مناظر تفنگ خود را در یک راستا قرار داد و بدنه ای از پیچ ها را که سنگ ها را از هم جدا می کرد، باز کرد
[ترجمه ترگمان]او به تیررس تفنگ خود نگاه کرد و شلیک تیره ای را که صخره ها را از هم جدا کرده بود بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At the beginning of the Secretary of State for the Environment's speech there was a fusillade of Government interventions.
[ترجمه گوگل]در ابتدای سخنرانی وزیر امور خارجه در امور محیط زیست، مجموعه ای از مداخلات دولت وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در ابتدای سخنرانی وزیر امور خارجه، رگباری از مداخلات دولت وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As it was, marchers approaching John Street had to dodge a fusillade of missiles thrown by the loyalists.
[ترجمه گوگل]همانطور که بود، راهپیمایان که به خیابان جان نزدیک می‌شدند مجبور بودند از مجموعه موشک‌هایی که توسط وفاداران پرتاب می‌شد طفره بروند
[ترجمه ترگمان]همانطور که بود، راهپیمایی کنندگان به خیابان جان مجبور بودند از زیر رگباری از موشک ها که توسط وفاداران به پایین پرتاب شده بودند، اجتناب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Desktop publishing was only the opening salvo of a fusillade of developments that would change the way people worked.
[ترجمه گوگل]انتشار رومیزی تنها راهگشای مجموعه ای از تحولات بود که شیوه کار مردم را تغییر می داد
[ترجمه ترگمان]انتشار دسکتاپ تنها نقطه شروع به زیر رگباری از تحولات بود که روش کار مردم را تغییر می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first officers who burst into the house were met with a fusillade of bullets.
[ترجمه گوگل]اولین افسرانی که به داخل خانه هجوم بردند، با گلوله ای مواجه شدند
[ترجمه ترگمان]نخستین افسرانی که وارد خانه شدند با شلیک گلوله ها مصادف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The insurgents did not reply to this musketry, in order to spare their ammunition the fusillade broke against the barricade; but the street, which it filled, was terrible.
[ترجمه گوگل]شورشیان به این تفنگ پاسخی ندادند، برای اینکه از مهمات خود در امان باشند، بدنه در برابر سنگر شکست اما خیابانی که پر شده بود وحشتناک بود
[ترجمه ترگمان]شورشیان به این شلیک تفنگ جواب نداد، به دستور شلیک گلوله ها در سنگر، ولی کوچه که آن را پر کرده بود، وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شلیک متوالی (اسم)
fusillade

تیرباران (اسم)
volley, fusillade

اتش پی درپی (اسم)
fusillade

انگلیسی به انگلیسی

• firing of many weapons at once; volley, rapid discharge (of questions, shots, etc.)
fire many weapons at once; volley, rapidly discharge (questions, shots, etc.)
a fusillade of shots is a large number of them fired at the same time.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A barrage or rapid series 💥
🔍 مترادف: Volley
✅ مثال: The soldiers endured a fusillade of bullets

بپرس