fuselage

/ˈfjuːsəˌlɑːdʒ//ˈfjuːzəlɑːʒ/

معنی: بدنه، بدنه هواپیما
معانی دیگر: بدنه ی هواپیما (بدون بال ها و دم و موتور)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the body of an airplane, to which the engines, wings, and tail are attached and within which the passengers, crew, and cargo are contained.

جمله های نمونه

1. Some oscillation of the fuselage had been noticed on early flights.
[ترجمه گوگل]برخی از نوسانات بدنه در پروازهای اولیه مشاهده شده بود
[ترجمه ترگمان]برخی از oscillation بدنه هواپیما در پروازهای اولیه مورد توجه قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But there the aircraft is, its fuselage sticking up out of your house.
[ترجمه گوگل]اما هواپیما اینجاست، بدنه آن از خانه شما بیرون زده است
[ترجمه ترگمان]اما آنجا هواپیما است و بدنه آن از خانه شما بیرون زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All flight surfaces, fuselage, cleared of frost, ice or snow. Use a prescribed cleaner.
[ترجمه گوگل]تمام سطوح پرواز، بدنه، از یخ زدگی، یخ یا برف پاک شده است از پاک کننده های تجویز شده استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]تمام سطوح پروازی، بدنه هواپیما از یخ، یخ یا برف پاک شدند از یک پاک کننده تجویز شده استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The forward fuselage suffered longitudinal crushing damage back to the area of the rudder pedals.
[ترجمه گوگل]بدنه جلو دچار آسیب له شدن طولی به ناحیه پدال‌های سکان شد
[ترجمه ترگمان]هواپیمای پیشرو متحمل ضربه خرد شده طولی به ناحیه پدال های سکان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pitted surface plates of the main fuselage slid past her lightening visor.
[ترجمه گوگل]صفحات سطحی حفره‌دار بدنه اصلی از جلوی محافظ روشن‌کننده او می‌لغزیدند
[ترجمه ترگمان]سطح سوراخ و سوراخ بدنه هواپیما از میان نقاب lightening پایین سرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As the plane exploded, the metal of the fuselage was blown outwards.
[ترجمه گوگل]با انفجار هواپیما، فلز بدنه به بیرون منفجر شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که هواپیما منفجر شد، بدنه هواپیما به سمت بیرون پرتاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fuselage was of welded steel tube, faired to an oval section, with spruce formers, and fabric covered.
[ترجمه گوگل]بدنه از لوله فولادی جوش داده شده، به یک بخش بیضی شکل، با شکل دهنده های صنوبر و پوشیده از پارچه بود
[ترجمه ترگمان]بدنه بدنه یک لوله ساخته شده از جنس فولاد، faired تا بخش بیضی، با formers صنوبر و پارچه پوشانده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That so weakened the plane that the fuselage broke in two, just forward of the leading edge of the wings.
[ترجمه گوگل]این امر هواپیما را چنان ضعیف کرد که بدنه آن دقیقاً جلوتر از لبه جلویی بالها به دو قسمت تقسیم شد
[ترجمه ترگمان]همین قدر هواپیما را ضعیف کرد که بدنه هواپیما به دو قسمت تقسیم شد، درست جلو لبه پر از بال هواپیما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Heavier plate ensured attachment to the fuselage and the team created a crude cradle for their baby.
[ترجمه گوگل]صفحه سنگین تر اتصال به بدنه را تضمین کرد و تیم یک گهواره خام برای نوزاد خود ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]صفحه سنگین تر اتصال به بدنه هواپیما را تضمین کرد و تیم یک گهواره خام برای baby ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bullets from our antiaircraft gun ripped into the fuselage of the enemy bomber.
[ترجمه گوگل]گلوله های تفنگ ضد هوایی ما به بدنه بمب افکن دشمن اصابت کرد
[ترجمه ترگمان]گلوله ها از اسلحه ضد هوایی ما وارد بدنه هواپیمای بمب افکن دشمن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The problem turned out to be metal fatigue in the fuselage.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که مشکل از خستگی فلز در بدنه است
[ترجمه ترگمان]مشکل تبدیل به خستگی فلزی در بدنه هواپیما شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The aircraft took off with a gaping hole in its fuselage.
[ترجمه گوگل]هواپیما با سوراخی در بدنه خود به پرواز درآمد
[ترجمه ترگمان]هواپیما با سوراخی باز در بدنه بدنه هواپیما خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A close inspection revealed minute cracks in the aircraft's fuselage and wings.
[ترجمه گوگل]بازرسی دقیق، ترک‌های کوچکی را در بدنه و بال‌های هواپیما نشان داد
[ترجمه ترگمان]یک بازرسی نزدیک، ترک های دقیقه در بدنه هواپیما و بال های هواپیما را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bodies of these racing cars are moulded from the same composite that is used for making aircraft fuselage.
[ترجمه گوگل]بدنه این خودروهای مسابقه ای از همان کامپوزیت ساخته شده است که برای ساخت بدنه هواپیما استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]بدنه این ماشین های مسابقه از همان کامپوزیت که برای ساخت بدنه هواپیما استفاده می شود، ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A cessna is a trike aircraft because it has a nose wheel and 2 other wheels under the fuselage.
[ترجمه گوگل]cessna یک هواپیمای تریکی است زیرا دارای یک چرخ دماغه و 2 چرخ دیگر در زیر بدنه است
[ترجمه ترگمان]A یک هواپیمای trike است زیرا دارای یک چرخ بینی و ۲ گردونه دیگر زیر بدنه هواپیما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدنه (اسم)
shaft, framework, body, trunk, fuselage

بدنه هواپیما (اسم)
fuselage

تخصصی

[برق و الکترونیک] بدنه
[پلیمر] بدنه هواپیما

انگلیسی به انگلیسی

• body of an airplane, frame of an airplane
the fuselage of an aeroplane or rocket is its main part.

پیشنهاد کاربران

fuselage ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: تنه
تعریف: بخش اصلی پیکر هواگَرد به جز بال ها و دم و مخروط دماغه

بپرس