fuscous

/ˈfʌskəs//ˈfʌskəs/

معنی: تیره، گندم گون، سیه فام
معانی دیگر: (رنگ) خاکستری تیره، خاکستری مایل به قهوه ای، گندمکون

جمله های نمونه

1. Oh no! I mean fuscous jacket I'm wearing, Your Royal Highness.
[ترجمه گوگل]وای نه! منظورم ژاکتی است که می پوشم، اعلیحضرت سلطنتی
[ترجمه ترگمان]اوه، نه! منظورم این است که چه لباسی بپوشم، والاحضرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This theory is fuscous on the true liberty of speech and corrected the focusing on propaganda of some journals, and it is very meaningful for the study of journals.
[ترجمه گوگل]این نظریه به آزادی بیان واقعی پرداخته و تمرکز بر تبلیغات برخی از مجلات را اصلاح کرده و برای مطالعه مجلات بسیار معنادار است
[ترجمه ترگمان]این نظریه بر آزادی حقیقی سخنرانی استوار است و تمرکز بر تبلیغات برخی مجلات را تصحیح کرد، و برای مطالعه مجلات بسیار معنی دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Notes to attention: when adjust colorful transparent groove, test is needed to determine use it or not use it as obvious shrinkage may encountered at spiculate margin caused by the fuscous .
[ترجمه گوگل]نکات قابل توجه: هنگام تنظیم شیار شفاف رنگارنگ، آزمایش برای تعیین استفاده یا عدم استفاده از آن لازم است زیرا ممکن است انقباض آشکار در حاشیه اسپیکوله ناشی از فوسکوس ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]توجه: هنگامی که شیار شفاف و شفاف را تنظیم کنید، برای تعیین استفاده از آن مورد نیاز است و یا از آن به عنوان انقباض واضح ممکن است با حاشیه spiculate ایجاد شده توسط the مواجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The authors compare and analyze the nutrient contents of the following four types of soils: fuscous soil. herbal soil, swale and black soil.
[ترجمه گوگل]نویسندگان محتوای مواد مغذی چهار نوع خاک زیر را مقایسه و تجزیه و تحلیل می کنند: خاک فوسکوز خاک گیاهی، خاکشیر و خاک سیاه
[ترجمه ترگمان]مولفین محتوای مواد مغذی زیر چهار نوع خاک را مقایسه و تجزیه و تحلیل می کنند: خاک fuscous خاک گیاهی، خاک رس و خاک سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They live in middle southern China, with a orange color, all in a vertical black veins which is fuscous and thick.
[ترجمه گوگل]آنها در میانه جنوب چین زندگی می کنند، با رنگ نارنجی، همه در رگه های سیاه عمودی که ضخیم و ضخیم است
[ترجمه ترگمان]آن ها در جنوب چین زندگی می کنند با یک رنگ نارنجی که همگی در رگ های سیاه عمودی قرار دارند که fuscous و ضخیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Meanwhile X-ray Energy Spectrometer(XES) was used to examine and analyse the composition of the fuscous ceramic films.
[ترجمه گوگل]در همین حال از طیف‌سنج انرژی اشعه ایکس (XES) برای بررسی و تجزیه و تحلیل ترکیب فیلم‌های سرامیکی فوسکوز استفاده شد
[ترجمه ترگمان]در این میان Spectrometer انرژی اشعه ایکس (xes)برای بررسی و تجزیه و تحلیل ترکیب فیلم های سرامیکی fuscous استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The results of TEM showed that micelles were regular spheres which had a fuscous nucleus and a tint shell.
[ترجمه گوگل]نتایج TEM نشان داد که میسل‌ها کره‌های منظمی هستند که دارای یک هسته فوسکوز و یک پوسته رنگی هستند
[ترجمه ترگمان]نتایج TEM نشان داد که میسل ها به صورت منظم وجود دارند که هسته fuscous دارند و یک پوسته رنگ دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیره (صفت)
obscure, thick, dark, dim, black, gloomy, heavy, somber, sombre, muddy, turbid, murky, fuzzy, murk, nebulous, caliginous, overcast, cloudy, lurid, indistinct, tawny, darkling, fulvous, fuscous, inky

گندم گون (صفت)
tawny, fulvous, wheaten, fuscous

سیه فام (صفت)
fuscous

انگلیسی به انگلیسی

• gray-brown, dark colored

پیشنهاد کاربران

بپرس