1. he entered the room furtively
او یواشکی وارد اتاق شد.
2. He glanced furtively at the stolid faces of the two detectives.
[ترجمه گوگل]او با نگاهی پنهانی به چهرههای گنگ این دو کارآگاه نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]به چهره های عبوس دو کارآگاه نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به چهره های عبوس دو کارآگاه نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. "Psst! Come over here!" one youth hissed furtively.
[ترجمه گوگل]"Psst! بیا اینجا!" یک جوان یواشکی خش خش کرد
[ترجمه ترگمان]! هی - - - - - - - - - -! بیا اینجا یکی از جوان ها با صدای هیس مانندی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]! هی - - - - - - - - - -! بیا اینجا یکی از جوان ها با صدای هیس مانندی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She opened the door and looked furtively down the hall.
[ترجمه گوگل]در را باز کرد و پنهانی به پایین راهرو نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و دزدانه به تالار نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و دزدانه به تالار نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As she turned away I saw him sniff furtively under his arm.
[ترجمه گوگل]همانطور که او برگشت، او را دیدم که مخفیانه زیر بغلش بو می کشد
[ترجمه ترگمان]همان طور که رویش را برمی گرداند، او را دیدم که زیر بغل او را بو می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همان طور که رویش را برمی گرداند، او را دیدم که زیر بغل او را بو می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They slid away furtively, the pink lids blinking.
[ترجمه گوگل]آنها مخفیانه دور شدند، پلک های صورتی چشمک زدند
[ترجمه ترگمان]آن ها دزدکی از اتاق بیرون رفتند و پلک های صورتی رنگی به هم خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها دزدکی از اتاق بیرون رفتند و پلک های صورتی رنگی به هم خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They moved constantly and furtively, covering their tracks and contacting nobody.
[ترجمه گوگل]آنها مدام و پنهانی حرکت می کردند، ردپای خود را می پوشاندند و با کسی تماس نمی گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها پیوسته و دزدکی راه می رفتند، رد پای خود را می کشیدند و با کسی تماس می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها پیوسته و دزدکی راه می رفتند، رد پای خود را می کشیدند و با کسی تماس می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He watched a lizard scuttle furtively along the join between wall and ceiling, and disappear into a crevice.
[ترجمه گوگل]او مارمولکی را تماشا کرد که مخفیانه در امتداد اتصال بین دیوار و سقف حرکت می کرد و در شکاف ناپدید می شد
[ترجمه ترگمان]به مارمولک نگاه می کرد که دزدانه از میان دیوار و سقف سرک می کشید و به درون شکاف ناپدید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به مارمولک نگاه می کرد که دزدانه از میان دیوار و سقف سرک می کشید و به درون شکاف ناپدید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He approached the creek, looking furtively for signs of some one else.
[ترجمه گوگل]او به نهر نزدیک شد و پنهانی به دنبال نشانه هایی از یکی دیگر بود
[ترجمه ترگمان]به نهر نزدیک شد و دزدانه به دنبال علایم دیگری گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نهر نزدیک شد و دزدانه به دنبال علایم دیگری گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Esther's slight figure could be seen coming furtively through the door and into the recess.
[ترجمه گوگل]هیکل خفیف استر را میتوان دید که مخفیانه از در وارد شده و به داخل فرورفته میرود
[ترجمه ترگمان]چهره ضعیف استر از در وارد می شد و دزدکی وارد اتاق می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چهره ضعیف استر از در وارد می شد و دزدکی وارد اتاق می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Other eyes regarded him furtively, for this was a violation of the rules.
[ترجمه گوگل]چشمان دیگر او را پنهانی مینگریستند، زیرا این نقض قوانین بود
[ترجمه ترگمان]چشمان دیگر او را دزدانه نگاه می کردند، زیرا این تخطی از قوانین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمان دیگر او را دزدانه نگاه می کردند، زیرا این تخطی از قوانین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Certain candidates hunch over, glance furtively around the room or wring their sweaty palms.
[ترجمه گوگل]برخی از کاندیداها قوز کرده اند، نگاهی پنهانی به اطراف اتاق می اندازند یا کف دست های عرق کرده خود را فشار می دهند
[ترجمه ترگمان]نامزدهای خاصی خم می شوند و دزدکی به اطراف اتاق نگاه می کنند یا کف دست های عرق کرده خود را فشار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نامزدهای خاصی خم می شوند و دزدکی به اطراف اتاق نگاه می کنند یا کف دست های عرق کرده خود را فشار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Some men, tried out with listening and applauding, furtively leaped over the walls.
[ترجمه گوگل]برخی از مردان که با گوش دادن و کف زدن تلاش کردند، پنهانی از دیوارها پریدند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردها، با شنیدن و گوش دادن و تشویق، از روی دیوارها پریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردها، با شنیدن و گوش دادن و تشویق، از روی دیوارها پریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To peek furtively ; steal a quick glance.
[ترجمه گوگل]پنهانی نگاه کردن ; یک نگاه سریع بدزدید
[ترجمه ترگمان]یواشکی نگاهی به اطراف می اندازم، نگاهی سریع می اندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یواشکی نگاهی به اطراف می اندازم، نگاهی سریع می اندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Remembering my presence, he furtively dropped it under his chair.
[ترجمه گوگل]با یادآوری حضور من، پنهانی آن را زیر صندلی خود انداخت
[ترجمه ترگمان]با یادآوری حضور من، یواشکی آن را زیر صندلی انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با یادآوری حضور من، یواشکی آن را زیر صندلی انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید