دورتر
"The next town is further away than this one. " ( شهر بعدی دورتر از این یکی است. )
"We decided to move to a house further away from the city. " ( تصمیم گرفتیم به خانه ای دورتر از شهر نقل مکان کنیم. )
... [مشاهده متن کامل]
"That star is much further away. " ( آن ستاره خیلی دورتر است. )
"The beach is further away than I thought. " ( ساحل دورتر از آن چیزی است که فکر می کردم. )
"They drove further away from the mountains. " ( آنها دورتر از کوه ها رانندگی کردند. )
"The next town is further away than this one. " ( شهر بعدی دورتر از این یکی است. )
"We decided to move to a house further away from the city. " ( تصمیم گرفتیم به خانه ای دورتر از شهر نقل مکان کنیم. )
... [مشاهده متن کامل]
"That star is much further away. " ( آن ستاره خیلی دورتر است. )
"The beach is further away than I thought. " ( ساحل دورتر از آن چیزی است که فکر می کردم. )
"They drove further away from the mountains. " ( آنها دورتر از کوه ها رانندگی کردند. )
دورتر
• دورتر از مورد دیگری از نوع خودش در بُعد فاصله ( صفت )
• در یا آن سوی یا سمت دوردست از چیزی ( قید )
• در یا آن سوی یا سمت دوردست از چیزی ( قید )
جلوتر