1. a furry cloth
پارچه ی خز مانند
2. the puppies were furry and playful
توله سگ ها پشمالو و بازیگوش بودند.
3. Furry animals grow long coats in winter.
 [ترجمه گوگل]حیوانات پشمالو در زمستان کتهای بلندی رشد می کنند 
[ترجمه ترگمان]حیوانات furry در زمستان کت بلند رشد می کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. The moss was soft and furry to the touch.
5. Rosie has a massive collection of furry toys.
 [ترجمه گوگل]رزی مجموعه عظیمی از اسباب بازی های خزدار دارد 
[ترجمه ترگمان]رزی مجموعه عظیمی از اسباب بازی های پشمالو دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. A sound more like a furry animal in pain than a big white woman enjoying herself.
 [ترجمه گوگل]صدایی که بیشتر شبیه یک حیوان پشمالو دردناک است تا یک زن سفیدپوست بزرگ که از خودش لذت می برد 
[ترجمه ترگمان]صدایی بیشتر شبیه یک حیوان پشمالو در درد است تا اینکه یک زن سفید بزرگ از خودش لذت ببرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Your belly is very furry and quite sweet.
 [ترجمه گوگل]شکم شما بسیار پشمالو و بسیار شیرین است 
[ترجمه ترگمان] شکمت خیلی خز دار و خیلی نازه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. A furry white ermine moth clung to one of the spikes.
 [ترجمه گوگل]یک پروانه ارمینی سفید پشمالو به یکی از خوشه ها چسبیده بود 
[ترجمه ترگمان]یک پروانه سفید پوست قاقم به یکی از میله ها چسبیده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Most people opt for the furry friendliness of the cat family.
 [ترجمه گوگل]اکثر مردم دوستی خزدار خانواده گربه ها را انتخاب می کنند 
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم رفتار furry و furry خانواده گربه ها را انتخاب می کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. And like small, furry animals they hibernate during winter.
 [ترجمه گوگل]و مانند حیوانات کوچک پشمالو در زمستان به خواب زمستانی می روند 
[ترجمه ترگمان]و همانند حیوانات کوچک، خزدار در طول زمستان به خواب زمستانی می روند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Your furry friend thought he'd make a buck or two telling the papers where I was.
 [ترجمه گوگل]دوست پشمالوی شما فکر می کرد که با گفتن من به روزنامه ها یکی دو دلار پول درمی آورد 
[ترجمه ترگمان]دوست پشمالوی تو فکر می کرد که او می تواند دو یا دو دلار به روزنامه بگوید که من کجا هستم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. In each different place, he caught different furry creatures that I would never have known existed.
 [ترجمه گوگل]در هر مکان مختلف، او موجودات پشمالوی مختلفی را گرفت که من هرگز نمی دانستم وجود دارند 
[ترجمه ترگمان]در هر جای مختلف، او با موجوداتی متفاوت برخورد می کرد که هرگز وجود آن را ندیده بودم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Pozzo was a small black furry creature that, years ago, had belonged to Henry.
 [ترجمه گوگل]پوزو یک موجود کوچک پشمالوی سیاه بود که سالها پیش به هنری تعلق داشت 
[ترجمه ترگمان]Pozzo موجودی کوچک و پشمالو بود که سال ها پیش به هنری تعلق داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. A spy-fly could be nestling in these furry walls.
 [ترجمه گوگل]ممکن است یک مگس جاسوسی در این دیوارهای خزدار لانه کند 
[ترجمه ترگمان]یک پرنده جاسوس می توانست در این دیواره ای ضخیم فرو برود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. You might see a group of these furry creatures in fields beside railway tracks.
 [ترجمه گوگل]ممکن است گروهی از این موجودات پشمالو را در مزارع کنار ریل راه آهن ببینید 
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است گروهی از این موجودات پشمالو را در دشت های کنار راه آهن ببینید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید