furnish

/ˈfɜːrˌnɪʃ//ˈfɜːnɪʃ/

معنی: تهیه کردن، مجهز کردن، مزین کردن، مبله کردن، دارای اثاثه کردن
معانی دیگر: فراهم کردن، دادن، در دسترس گذاشتن، (اتاق یا خانه یا اداره و غیره) اسباب و اثاثیه گذاشتن در، (به تسهیلات لازم) مجهز کردن، مانه کردن، کاچال کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: furnishes, furnishing, furnished
مشتقات: furnished (adj.), furnisher (n.)
(1) تعریف: to equip, esp. with furniture.
مترادف: decorate
مشابه: appoint, dress, equip, prepare, ready, stock, supply

- The newlyweds are busy furnishing their new apartment.
[ترجمه کلاهدوز] عروس و داماد مشغول مبله کردن آپارتمان جدیدشان هستند
|
[ترجمه ارجمندي] تازه عروس و داماد مشغول چیدمان آپارتمان جدیدشان هستند.
|
[ترجمه گوگل] تازه عروس ها مشغول تجهیز آپارتمان جدیدشان هستند
[ترجمه ترگمان] عروس و داماد مشغول بازسازی آپارتمان جدیدشون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Their house is furnished with expensive antiques.
[ترجمه گوگل] خانه آنها با عتیقه های گران قیمت مبله شده است
[ترجمه ترگمان] خانه آن ها پر از اشیای عتیقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to supply or provide (often fol. by with).
مترادف: give, provide, supply
مشابه: accommodate, afford, endow, equip, feed, find, hand, outfit, prepare, provision, render, serve

- She furnished me with the evidence I needed.
[ترجمه کلاهدوز] وی شواهد مورد نیاز را برای من ارسال کرد ( فراهم کرد )
|
[ترجمه گوگل] او مدارکی را که لازم داشتم به من داد
[ترجمه ترگمان] اون من رو با مدارکی که لازم داشتم مبله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. we will furnish the necessary information later
اطلاعات لازم را بعدا ارائه خواهیم کرد.

2. i like to furnish my own room myself
دوست دارم اتاقم را خودم مبله کنم.

3. their love affair will furnish the village with plenty of gossip
رابطه ی عشقی آنها موجب شایعات فراوانی در دهکده خواهد شد.

4. Having bought the house, they couldn't afford to furnish it.
[ترجمه گوگل]پس از خرید خانه، توان مالی برای مبله کردن آن را نداشتند
[ترجمه ترگمان]پس از خرید خانه نمی توانستند آن را تهیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We propose to furnish our own house according to our own taste.
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد می کنیم خانه خود را مطابق سلیقه خودمان مبله کنیم
[ترجمه ترگمان]ما پیشنهاد می کنیم که بنا بر سلیقه خودمان خانه خودمان را در اختیار ما قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many proprietors try to furnish their hotels with antiques.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مالکان سعی می کنند هتل های خود را با عتیقه جات مبله کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مالکان می کوشند تا هتل های خود را با عتیقه جات تجهیز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'll furnish my house with furniture.
[ترجمه گوگل]من خانه ام را با اسباب و اثاثیه مبلمان می کنم
[ترجمه ترگمان]من خانه خود را با اسباب و اثاث در اختیار خواهم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I will furnish all you need.
[ترجمه گوگل]من تمام آنچه شما نیاز دارید را فراهم می کنم
[ترجمه ترگمان]تمام چیزی که نیاز دارید را بدست خواهم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This scandal will furnish the town with plenty of gossip.
[ترجمه گوگل]این رسوایی شهر را با شایعات فراوانی همراه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این رسوایی شهر را با شایعات فراوان به شهر خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We'll furnish you with all you need.
[ترجمه گوگل]ما تمام آنچه را که نیاز دارید در اختیار شما قرار می دهیم
[ترجمه ترگمان]هر چه بخواهی به تو خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Can you furnish the committee with statements of the costs?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید گزارش هزینه ها را به کمیته ارائه دهید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید این کمیته را با اظهاراتی از هزینه ها تامین کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They will furnish food to him.
[ترجمه گوگل]برای او غذا خواهند داد
[ترجمه ترگمان]به او غذا می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is it so very unreasonable as to furnish a justification for controlling the words of the constitution?
[ترجمه گوگل]آیا این خیلی غیرمنطقی است که برای کنترل کلمات قانون اساسی توجیهی ارائه شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا این دلیل منطقی نیست که برای کنترل کلمات قانون اساسی توجیه کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gandhi refused to furnish the bail.
[ترجمه گوگل]گاندی از دادن وثیقه امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]گاندی از تامین ضمانت امتناع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The supple interplay of major themes will furnish it with the exhilarating sense of a mind meticulous but free.
[ترجمه گوگل]فعل و انفعال متقابل تم های اصلی به آن حس هیجان انگیز یک ذهن دقیق اما آزاد می بخشد
[ترجمه ترگمان]اثر متقابل نرم موضوعات اصلی آن را با احساس نشاط انگیزی از ذهن، اما آزاد، مجهز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تهیه کردن (فعل)
get, process, supply, afford, administer, cater, provide, furnish, purvey, administrate, harness, put out

مجهز کردن (فعل)
fit, gear, tool, provide, furnish, rig, arm, equip, prepare, imp

مزین کردن (فعل)
furnish, beset, dress, emboss

مبله کردن (فعل)
furnish

دارای اثاثه کردن (فعل)
furnish

انگلیسی به انگلیسی

• fill a house with furniture and appliances; supply, provide; equip
when you furnish a room, you put furniture in it.
to furnish something means to provide it or supply it; a formal use.
see also furnished.

پیشنهاد کاربران

furnish: مبله کردن
furniture: مبلمان
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : furnish
✅️ اسم ( noun ) : furniture / furnishings
✅️ صفت ( adjective ) : furnished
✅️ قید ( adverb ) : _
در اختیار گذاشتن
تدارک دیدن
مهیا کردن
مجهز کردن
اعطا کردن
فراهم کردن
تهیه کردن
ارائه دادن
● مبله کردن یا اثاث ریختن توی خونه یا اتاق
تجهیز کردن، فراهم کردن
اثاثه کردن_ چیدن وسایل خانه در منزل
in "The Little Prince" we read:
But one requires the explorer to furnish proofs
ارائه دادن
دارای اثاثه کردن
بیشتر برا اتاق یا ساختمان بکار برده میشه
تامین، برآوردن
به دست دادن
( اطلاعات، توضیحات و. . . ) ارایه کردن، عرضه کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس