دیکشنری
مترجم
بپرس
furbished
/ˈfɜːrˌbɪʃ/
/ˈfɜːbɪʃ/
(verb transitive) پرداخت کردن، پاک کردن، جلا دادن، تجدید کردن، صورتتازه دادن به، تجدید نظرکردن در
دنبال کنید
جمله های نمونه
1. my freshly furbished bedroom
اتاق خواب من که تازه تعمیر شده است
انگلیسی به انگلیسی
• polished; renovated, refurbished, renewed
پیشنهاد کاربران
furbished
مبله
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها