funny bone

/ˈfəniˈboʊn//ˈfʌnibəʊn/

معنی: شوخی، استخوان ارنج
معانی دیگر: کونه ی آرنج، خوش مزگی استخوان ارنج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the place on the back of the elbow where a sharp blow causes a strange tingling sensation.

جمله های نمونه

1. Chasing him, she banged her funny bone on the doorpost.
[ترجمه گوگل]در تعقیب او، استخوان بامزه اش را به تیرک در کوبید
[ترجمه ترگمان]به دنبال او، استخوان مسخره اش را در چارچوب در کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The function of the funny bone is to make you cry.
[ترجمه گوگل]عملکرد استخوان خنده دار این است که شما را به گریه بیاندازد
[ترجمه ترگمان]وظیفه استخوان خنده دار این است که شما را وادار به گریه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The funny bone is not humerus.
[ترجمه گوگل]استخوان بامزه استخوان بازو نیست
[ترجمه ترگمان]استخوان خنده دار استخوان بازو نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He hit his funny bone on the arm of the chair.
[ترجمه گوگل]استخوان بامزه اش را به بازوی صندلی زد
[ترجمه ترگمان]به استخوان های خنده دار او روی صندلی ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Avoiding putting your elbow on hard surfaces may help, or wearing an elbow pad over the ulnar nerve and "funny bone" may help.
[ترجمه گوگل]اجتناب از قرار دادن آرنج بر روی سطوح سخت ممکن است کمک کند، یا پوشیدن یک پد آرنج روی عصب اولنار و "استخوان خنده دار" ممکن است کمک کند
[ترجمه ترگمان]اجتناب از قرار دادن آرنج بر روی سطوح سخت ممکن است به شما کمک کند، و یا با آرنج بر روی عصب ulnar و \"استخوان مضحک\" ممکن است کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The joke tickled his funny bone.
[ترجمه گوگل]شوخی استخوان بامزه اش را قلقلک داد
[ترجمه ترگمان]این شوخی استخوان های خنده دار او را قلقلک داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I hit my funny bone when I banged my arm on the back of my desk.
[ترجمه گوگل]وقتی دستم را به پشت میز کوبیدم به استخوان بامزه ام ضربه زدم
[ترجمه ترگمان]وقتی دستم را روی پشت میزم کوبیدم به استخوان funny ضربه زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. George Burns' sense of timing and captivating smile touched the hearts and funny bones of more than three generations.
[ترجمه گوگل]حس زمان بندی و لبخند فریبنده جورج برنز قلب و استخوان های خنده دار بیش از سه نسل را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]حس زمان بندی و لبخند فریبنده جورج برنز به قلب و استخوان های خنده آور بیش از سه نسل رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some of his recomposed songs and music videos (MVs) are so exceedingly buffoonery that they tickle yours humbly funny bone to no end.
[ترجمه گوگل]برخی از آهنگ‌ها و نماهنگ‌های بازسازی‌شده او (MV) به‌قدری عجیب و غریب هستند که استخوان‌های خنده‌دار شما را بی‌پایان قلقلک می‌دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از آهنگ های معروفش و ویدیوهای موسیقی او به اندازه ای مضحک هستند که از ته استخوان مضحک شما را غلغلک می دهند تا به هیچ وجه پایانی نداشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To succeed in life, you need three things: a wishbone, a backbone and a funny bone.
[ترجمه گوگل]برای موفقیت در زندگی به سه چیز نیاز دارید: یک ستون فقرات، یک ستون فقرات و یک استخوان خنده دار
[ترجمه ترگمان]برای موفقیت در زندگی، شما به سه چیز نیاز دارید: جناق، استخوان ستون فقرات و استخوان مضحک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I need three bones, a wishbone, a backbone, a funny bone.
[ترجمه گوگل]من به سه استخوان نیاز دارم، یک استخوان جناغی، یک ستون فقرات، یک استخوان خنده دار
[ترجمه ترگمان]من سه تا استخون میخوام یه استخوان جناق، یه استخوان استخوان و یه استخون خنده دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Did that poor college girl forgive Andy Dick for apologizing after peeing on her at the Funny Bone in Columbus, Ohio?
[ترجمه گوگل]آیا آن دختر بیچاره دانشگاه، اندی دیک را به خاطر عذرخواهی پس از ادرار کردن او در استخوان خنده دار در کلمبوس، اوهایو، بخشید؟
[ترجمه ترگمان]اون دختر بیچاره \"اندی دیک\" رو به خاطر اینکه تو اون استخون مسخره تو \"کلمبوس\"، \"اوهایو\" داشت، می بخشید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No man feel like laughing when he bump his funny bone.
[ترجمه گوگل]هیچ مردی وقتی به استخوان خنده دارش ضربه می زند حوصله خندیدن را ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ مردی مثل وقتی که استخوان های خنده دار او را به هم می زد، احساس خنده نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شوخی (اسم)
sport, game, fun, spree, raillery, quiz, jink, drollery, persiflage, jape, bob, joke, prank, humor, jest, bon mot, facetiae, curvet, gig, lark, funny bone, pleasantry, jocosity, waggery, witticism, laverock

استخوان ارنج (اسم)
funny bone

انگلیسی به انگلیسی

• nerve near the elbow
your funny bone is the part of your elbow that gives you a tingling feeling when it is hit; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

پشت بازو ، در فارسی یک شوخی در بین آقایان استفاده میشه که به طرف میگن پشت بازو را ببین، بعد ناگهان می زنند در بیضه آن شخص و از یک طرف خودشان می خندند و از طرف دیگه شخص ضربه خورده از درد گریه میکنه.
شوخ طبعی، حس شوخ طبعی، بذله گویی

بپرس