fungal

/ˈfəŋɡl̩//ˈfʌŋɡl̩/

معنی: اسفنجی، قارچی
معانی دیگر: سماروغی

جمله های نمونه

1. Scientists are checking for both insect and fungal infestation.
[ترجمه گوگل]دانشمندان در حال بررسی آلودگی حشرات و قارچ هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان هر دو حشره و هجوم قارچی را چک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This excess fungal yeast irritates the scalp, causing overproduction of skin cells.
[ترجمه گوگل]این مخمر قارچی اضافی پوست سر را تحریک می کند و باعث تولید بیش از حد سلول های پوست می شود
[ترجمه ترگمان]این مخمر پوست اضافی پوست سر را آزار می دهد و باعث تولید بیش از حد سلول های پوست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Athlete's foot is a fungal infection.
[ترجمه گوگل]پای ورزشکار یک عفونت قارچی است
[ترجمه ترگمان]پای ورزش کار یک عفونت قارچی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bacterial and fungal infections almost always occur at the site of an earlier wound.
[ترجمه گوگل]عفونت های باکتریایی و قارچی تقریباً همیشه در محل زخم قبلی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]عفونت های قارچی و قارچی تقریبا همیشه در محل زخم قبلی رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Histoplasmosis is caused by fungal spores that are usually inhaled.
[ترجمه گوگل]هیستوپلاسموز توسط اسپورهای قارچی ایجاد می شود که معمولاً استنشاق می شوند
[ترجمه ترگمان]Histoplasmosis توسط spores قارچی به وجود می آید که معمولا استنشاق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This greyish film can be mistaken for fungal infection.
[ترجمه گوگل]این لایه خاکستری رنگ را می توان با عفونت قارچی اشتباه گرفت
[ترجمه ترگمان]این فیلم خاکستری می تواند به خاطر عفونت قارچی اشتباه گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Spraying is necessary, particularly against fungal diseases, to have a decent harvest of nice-looking fruit every year.
[ترجمه گوگل]سمپاشی به ویژه در برابر بیماری های قارچی ضروری است تا هر ساله برداشت مناسبی از میوه های زیبا داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]spraying به ویژه در مقابله با بیماری های قارچی باید هر ساله یک برداشت مناسب از میوه خوب داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Disease caused by fungal attacks is kept at bay with the prompt removal of both infected and damaged material.
[ترجمه گوگل]بیماری های ناشی از حملات قارچی با حذف سریع مواد آلوده و آسیب دیده از خود دور می شوند
[ترجمه ترگمان]بیماری ناشی از حمله قارچی به همراه حذف سریع هر دو ماده آلوده و آسیب دیده نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fungal disease affects wheat, durum wheat and triticale, a hybrid of wheat and rye.
[ترجمه گوگل]این بیماری قارچی گندم، گندم دوروم و تریتیکاله، ترکیبی از گندم و چاودار را درگیر می کند
[ترجمه ترگمان]بیماری قارچی بر گندم، گندم durum و triticale، ترکیبی از گندم و چاودار اثر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Other forms of fungal decay of timber in buildings are relatively unimportant because they are not able to spread to sound wood.
[ترجمه گوگل]سایر اشکال پوسیدگی قارچی چوب در ساختمان ها نسبتاً بی اهمیت هستند زیرا قادر به پخش شدن به چوب سالم نیستند
[ترجمه ترگمان]دیگر اشکال فساد قارچی در ساختمان ها نسبتا بی اهمیت است زیرا قادر به گسترش دادن به چوب صوتی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Similarly, fungal diseases show characteristic effects that reveal both presence and identity.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، بیماری های قارچی اثرات مشخصه ای را نشان می دهند که هم حضور و هم هویت را آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، بیماری های قارچی اثرات مشخصه را نشان می دهند که هم حضور و هم هویت را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is a fungal infection of the brain.
[ترجمه گوگل]این یک عفونت قارچی مغز است
[ترجمه ترگمان]این یک عفونت قارچی در مغز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With each successive moult the current crop of fungal parasites is shed along with the old exoskeleton.
[ترجمه گوگل]با هر پوست اندازی متوالی، محصول فعلی انگل های قارچی همراه با اسکلت بیرونی قدیمی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]با هر moult پی درپی، محصول جاری انگل های قارچی به همراه اسکلت exoskeleton قدیمی ریخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Phytotoxin, one of the most important factors of fungal disease which is the major plant disease, is paid much attention to.
[ترجمه گوگل]فیتوتوکسین، یکی از مهم ترین عوامل بیماری قارچی که عمده ترین بیماری گیاهی است، بسیار مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]Phytotoxin یکی از مهم ترین عوامل بیماری قارچی است که مهم ترین بیماری گیاهی است که به آن توجه زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Surgical Pathology of the Gastrointestinal System: Bacterial, Fungal, Viral, and Parasitic Infections.
[ترجمه گوگل]آسیب شناسی جراحی دستگاه گوارش: عفونت های باکتریایی، قارچی، ویروسی و انگلی
[ترجمه ترگمان]آسیب شناسی سیستم Surgical: میکروبی، قارچی، ویروسی، و عفونت های انگلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسفنجی (صفت)
cancellated, cancellous, spongy, fungal, fungous

قارچی (صفت)
fungal, fungous, fungoid

انگلیسی به انگلیسی

• of or relating to fungus, resembling a fungus
fungal means caused by, consisting of, or relating to fungus.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : fungus
✅️ صفت ( adjective ) : fungal
✅️ قید ( adverb ) : _
adjective :
قارچی
مرتبط با یک قارچ
ناشی شده از یک قارچ
به عنوان مثال :
1 - Sections were examined by light microscopy for bacterial, protozoal, fungal, and viral enteric pathogens
...
[مشاهده متن کامل]

2 - Thus, they discovered various fungal organisms associated with spear rot and bud rot symptoms
3 - Athlete's foot is a fungal infection

منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/fungal• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/fungal• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/fungal
قارچ پوستی

بپرس