funfair

جمله های نمونه

1. Tom filmed his daughter playing in the funfair.
[ترجمه امید] تام فیلم دخترش را در حالی که در شهربازی مشغول بازی کردن بود دید.
|
[ترجمه Bahar] تام از دخترش در حال بازی در شهربازی فیلم گرفت.
|
[ترجمه Avin] تام از دختر خود که در شهر بازی مشغول بازی بود، فیلم گرفت
|
[ترجمه X] تام از دخترش هنگامی که در پارک بازی می کرد فیلم گرفت
|
[ترجمه گوگل]تام از دخترش در حال بازی در خندوانه فیلم گرفت
[ترجمه ترگمان]تام از دخترش فیلمی بازی می کرد که در the بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Not all funfair rides will be available between October 30, 199 and March 199
[ترجمه گوگل]همه وسایل تفریحی بین 30 اکتبر 199 و مارس 199 در دسترس نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]تمام خودروهای سواری تا روز ۳۰ اکتبر ۱۹۹ تا ۱۹۹ مارس موجود نخواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is a funfair next door and the big wheels can be clearly seen from the dressing-room window.
[ترجمه گوگل]در کنار در یک نمایشگاه تفریحی وجود دارد و چرخ های بزرگ را می توان به وضوح از پنجره اتاق رختکن دید
[ترجمه ترگمان]در اتاق مجاور، یک در بزرگ است و چرخ های بزرگ می تواند به وضوح از پنجره اتاق بیرون دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An avenue of fortune-tellers' trailers led into the funfair, displaying yellow or red cards in their windows.
[ترجمه گوگل]خیابانی از تریلرهای فالگیرها به داخل نمایشگاه تفریحی منتهی می شد و در پنجره های خود کارت های زرد یا قرمز را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]خیابانی از trailers fortune به درون funfair هدایت می شود که کارت های زرد یا قرمز را در پنجره خود به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We really enjoyed ourselves at th funfair.
[ترجمه گوگل]ما واقعاً از نمایشگاه سرگرمی لذت بردیم
[ترجمه ترگمان] ما واقعا از خودمون در \"funfair\" لذت بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At Pyongyang's Kaeson Youth Funfair home'' s painted targets are of big - nosed American soldiers and glowering Japanese.
[ترجمه گوگل]در خانه تفریحی جوانان کائسون پیونگ یانگ، اهداف نقاشی شده سربازان آمریکایی دماغ بزرگ و ژاپنی های درخشان دیده می شود
[ترجمه ترگمان]در پیونگ یانگ پیونگ یانگ اهداف رنگ آمیزی شده جوانان آمریکایی بینی بزرگ آمریکایی و glowering ژاپنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Father took us to the funfair last weekend.
[ترجمه گوگل]پدر آخر هفته گذشته ما را به نمایشگاه سرگرمی برد
[ترجمه ترگمان] پدر ما رو تا آخر هفته پیش برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A funfair blending performances and fantasy that unfolds the joyful myth of the New Year!
[ترجمه گوگل]یک سرگرمی با ترکیب اجراها و فانتزی که اسطوره شاد سال نو را آشکار می کند!
[ترجمه ترگمان]نمایش ترکیبی از اجرا و فانتزی که افسانه شادی سال نو را آشکار می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They had a whale of a time at the funfair.
[ترجمه گوگل]آنها یک نهنگ در نمایشگاه تفریحی داشتند
[ترجمه ترگمان]وال ژان وال گیری را در the دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The children had a whale of a time at the funfair.
[ترجمه گوگل]بچه ها یک نهنگ در نمایشگاه تفریحی داشتند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در the وال گیری داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rune, mouth tender, eyes laughing as he had watched the children playing at the funfair in Tivoli.
[ترجمه گوگل]رون، دهانش لطیف، چشمانی می‌خندید که بچه‌هایی را که در نمایشگاه تفریحی در تیوولی بازی می‌کردند تماشا می‌کرد
[ترجمه ترگمان]طلسم طلسم، دهان حساس، چشمان مهربان، همچنان که بچه ها را تماشا می کرد که سرگرم بازی funfair in Tivoli بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A fancy dress parade again preceded the match, and there was a funfair, sideshows and trade stands.
[ترجمه گوگل]یک رژه لباس های شیک دوباره قبل از مسابقه برگزار شد و یک نمایشگاه تفریحی، نمایشگاه های جانبی و غرفه های تجاری برگزار شد
[ترجمه ترگمان]یک نمایش خیالی دوباره پیش از مسابقه اسب دوانی برپا شده بود و در آنجا یک نمایش funfair و تجاری وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What's included at Starcoast World: Starsplash sub-tropical waterworld; live cabaret; funfair rides; kids' clubs and entertainment.
[ترجمه گوگل]آنچه در Starcoast World گنجانده شده است: Starsplash sub-greece waterworld کاباره زنده؛ سواری تفریحی؛ کلوپ های کودکان و سرگرمی
[ترجمه ترگمان]چه چیزی در دنیای Starcoast وجود دارد: Starsplash sub گرمسیری؛ کاباره زنده؛ funfair سواری؛ funfair؛ کلوپ های کودکان و سرگرمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of course, firework is not the only highlight of the night. A funfair was build up.
[ترجمه گوگل]البته آتش بازی تنها نکته برجسته شب نیست یک نمایشگاه تفریحی ساخته شد
[ترجمه ترگمان]البته، وسیله آتش بازی تنها پررنگ کردن شب نیست A ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in britain, a funfair is a form of entertainment that consists of a collection of large machines on which you can have exciting rides, and stalls where you can win things.
(british) festival, fair; exhibition

پیشنهاد کاربران

نمایشگاه تفریحی
تام از دخترش در حال بازی در شهربتزی فیلم گرفت.
شهر بازی یا amusement park
جایی که آدم رو سرگرم میکند. ( شهر بازی )

شهربازی - پارک
شهر بازی - پارک تفریحی
شهر بازی - مکان بازی کودکان - پارک مجهز
چرخ و فلک
پارک تفریحی
شهر بازی

شهربازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس