fundraise

جمله های نمونه

1. Mrs Meddeman heads the fund-raising committee.
[ترجمه گوگل]خانم مددمن ریاست کمیته جمع آوری سرمایه را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان] خانم \"Meddeman\" کمیته جمع آوری اعانه رو از دست میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We're having a meeting to try to come up with ideas for fund-raising.
[ترجمه گوگل]ما در حال برگزاری یک جلسه برای ارائه ایده هایی برای جمع آوری سرمایه هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال برگزاری یک جلسه برای ایجاد ایده هایی برای جمع آوری سرمایه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fund-raising is peripheral to their main activities.
[ترجمه گوگل]جمع آوری کمک های مالی برای فعالیت های اصلی آنها جنبه جانبی دارد
[ترجمه ترگمان]افزایش بودجه محیطی برای فعالیت های اصلی آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A big thanks to all of you who supported our fund-raising campaign.
[ترجمه گوگل]یک تشکر بزرگ از همه شما که از کمپین جمع آوری کمک مالی ما حمایت کردید
[ترجمه ترگمان]تشکر بزرگی از همه کسانی که از کمپین جمع آوری سرمایه ما حمایت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are revving up for one of the biggest fund-raising events ever organized.
[ترجمه گوگل]آنها برای یکی از بزرگترین رویدادهای جمع آوری کمک های مالی که تا به حال برگزار شده است، بالا می روند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای یکی از بزرگ ترین رویداده ای بزرگ که تا به حال سازماندهی شده است، کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My old school is giving a fund-raising dinner.
[ترجمه گوگل]مدرسه قدیمی من یک شام جمع آوری کمک مالی می دهد
[ترجمه ترگمان] مدرسه قدیمی من داره یه شام بزرگ رو بزرگ می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Encourage her to get involved in fund-raising for charity.
[ترجمه گوگل]او را تشویق کنید تا در جمع آوری کمک های خیریه مشارکت کند
[ترجمه ترگمان]او را تشویق کنید که در جمع آوری پول برای خیریه مشارکت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hospice is planning a major fund-raising event for June.
[ترجمه گوگل]آسایشگاه در حال برنامه ریزی یک رویداد بزرگ جمع آوری کمک های مالی برای ماه ژوئن است
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان در حال برنامه ریزی برای برگزاری یک رویداد بزرگ برای ماه ژوئن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moore pledged $100,000 to the orchestra at the fund-raising dinner.
[ترجمه گوگل]مور در شام جمع آوری کمک های مالی 100000 دلار به ارکستر قول داد
[ترجمه ترگمان]مور یک صد هزار دلار برای ارکستر پیشنهاد داد تا شام را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We are grateful to all those people who answered our call for help with fund-raising.
[ترجمه گوگل]ما از همه کسانی که به درخواست ما برای کمک به جمع آوری کمک پاسخ دادند سپاسگزاریم
[ترجمه ترگمان]ما از همه کسانی سپاسگزاریم که به درخواست ما برای کمک به جمع آوری سرمایه پاسخ دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm not getting involved in this fund-raising scheme if it isn't legit.
[ترجمه گوگل]اگر قانونی نباشد، درگیر این طرح جمع آوری سرمایه نمی شوم
[ترجمه ترگمان]اگه قانونی نباشه، من درگیر این طرح مالی نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Rotary Club is behind the fund-raising for the new hospital.
[ترجمه گوگل]باشگاه روتاری پشت جمع آوری کمک های مالی برای بیمارستان جدید است
[ترجمه ترگمان]انجمن روتاری پشت پول جمع آوری شده برای بیمارستان جدید قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The school raises money by organizing fund-raising events.
[ترجمه گوگل]مدرسه با سازماندهی رویدادهای جمع آوری کمک مالی جمع آوری می کند
[ترجمه ترگمان]این مدرسه با سازماندهی رویداده ای جمع آوری پول، پول را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They covered six areas: advice giving, social policy, management committees, volunteers, fundraising and new technology.
[ترجمه گوگل]آنها شش حوزه را پوشش دادند: مشاوره، سیاست اجتماعی، کمیته های مدیریت، داوطلبان، جمع آوری کمک مالی و فناوری جدید
[ترجمه ترگمان]آن ها شش حوزه را تحت پوشش قرار دادند: مشاوره، سیاست اجتماعی، کمیته های مدیریت، داوطلبان، جمع آوری کمک های مالی و فن آوری جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• raise money for project or other cause; be involved or engaged in fundraising

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم fund
📌 این ریشه، معادل "bottom/base" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "پایه" یا "اساس" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 fundamental: forming the ‘base’ or essential foundation
🔘 fundament: the underlying ‘base’ or groundwork
🔘 fundamentally: at the most ‘basic’ or foundational level
🔘 fund: a ‘base’ supply of money set aside for a purpose
🔘 refund: to give money back to restore the ‘base’ amount
🔘 fundraiser: an event that builds up the money ‘base’
🔘 funding: providing the monetary ‘base’ for a project
🔘 underfunded: lacking a sufficient financial ‘base’
🔘 defund: to remove the monetary ‘base’ or support
🔘 profundity: great depth; figuratively reaching the ‘bottom’ of meaning
🔘 profound: very deep, going to the ‘bottom’ of a subject
🔘 profundal: relating to the deepest ‘base’ zone of a body of water
🔘 profundity: the quality of having deep ‘base’ - level insight
🔘 fundus: the ‘bottom’ part of a hollow organ in anatomy
🔘 fundamentalism: strict maintenance of the original ‘base’ principles

fundraise دهش آوری : دهش ( احسان و انعام، هبه ) آوری
fundraiser: دهش آور: کسی که در سازمان خیریه مسئول جمع آوری کمکهای مردمی است
جمع آوری سرمایه
جذب سرمایه، پول جمع کردن

بپرس