fundamentalist


کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است

جمله های نمونه

1. The government contends that he is fundamentalist.
[ترجمه گوگل]دولت مدعی است که او اصولگرا است
[ترجمه ترگمان]دولت مدعی است که او بنیادگرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fundamentalist beliefs hold sway over whole districts, ensuring the popularity of religious leaders.
[ترجمه گوگل]باورهای بنیادگرا بر کل مناطق حاکم است و محبوبیت رهبران مذهبی را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]باورهای بنیاد گرا بر همه مناطق تسلط دارند و شهرت رهبران مذهبی را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His fundamentalist outlook led him to destroy Hindu temples across the empire.
[ترجمه گوگل]دیدگاه بنیادگرایانه او باعث شد تا معابد هندو را در سراسر امپراتوری ویران کند
[ترجمه ترگمان]دیدگاه بنیادگرای او منجر به از بین بردن معابد هندو در سراسر امپراطوری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This policy included a greater rapprochement with the fundamentalist Jamaat-i-Islami.
[ترجمه گوگل]این سیاست شامل نزدیکی بیشتر با جماعت اسلامی اصولگرا بود
[ترجمه ترگمان]این سیاست شامل ایجاد روابط حسنه بیشتر با جماعت بنیادگرای اسلامی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But religious education has been known to be fundamentalist and in some cases anti-catholic, depending on the teacher.
[ترجمه گوگل]اما تعلیمات دینی بسته به معلم، اصولگرا و در مواردی ضد کاتولیک شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]اما گفته می شود که آموزش مذهبی بنیادگرا و در برخی موارد ضد کاتولیک بسته به معلم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fundamentalist opposition movements that extol the veil are reactivating this age-old connection.
[ترجمه گوگل]جنبش‌های اپوزیسیون اصولگرا که حجاب را ستایش می‌کنند، این پیوند دیرینه را دوباره فعال می‌کنند
[ترجمه ترگمان]جنبش های مخالف بنیادگرای اسلامی که از حجاب سخن می گویند، این ارتباط سنی را زیر پا می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most fundamentalist churches disapprove of homosexuals, and many leaders of the religious right have aggressively campaigned against gay rights.
[ترجمه گوگل]اکثر کلیساهای بنیادگرا مخالف همجنس گرایان هستند و بسیاری از رهبران راست مذهبی به شدت علیه حقوق همجنس گرایان مبارزه کرده اند
[ترجمه ترگمان]بیشتر کلیساهای بنیادگرا، همجنس گرایان را نمی پذیرند و بسیاری از رهبران جناح راست مذهبی به شدت مخالف حقوق همجنس گرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They belong to a fundamentalist church.
[ترجمه گوگل]آنها به یک کلیسای بنیادگرا تعلق دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها به یک کلیسای بنیادگرا تعلق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even those who are not fundamentalist Christians are shocked and surprised by the pictures.
[ترجمه گوگل]حتی کسانی که مسیحی بنیادگرا نیستند نیز از این تصاویر شوکه شده و شگفت زده شده اند
[ترجمه ترگمان]حتی آن هایی که مسیحی نیستند، از این تصاویر متعجب و شگفت زده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His parents were members of the fundamentalist Plymouth Brethren and their strict religion dominated his early life.
[ترجمه گوگل]والدین او اعضای بنیادگرای برادران پلیموث بودند و مذهب سختگیرانه آنها بر زندگی اولیه او غالب بود
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش اعضای فرقه بنیادگرای \"برادران Plymouth\" بودند و مذهب سرسختانه آن ها بر زندگی اولیه او تسلط داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The books fictionalize a fundamentalist reading of the New Testament's contentious Book of Revelation.
[ترجمه گوگل]این کتاب ها خوانش بنیادگرایانه از کتاب مکاشفه بحث برانگیز عهد جدید را تخیلی می کنند
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک کتاب مقدس از کتاب مقدس مکاشفه عهد جدید را منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is a fundamentalist statement of belief in the literal truth of the bible.
[ترجمه گوگل]این بیانیه بنیادگرایانه اعتقاد به حقیقت تحت اللفظی کتاب مقدس است
[ترجمه ترگمان]این یک بیانیه بنیادگرا از باور به حقیقت لفظی کتاب مقدس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All around the world today political and religious fundamentalist movements are on the rise.
[ترجمه گوگل]امروزه در سراسر جهان جنبش های بنیادگرای سیاسی و مذهبی در حال افزایش هستند
[ترجمه ترگمان]در سراسر جهان امروز جنبش های بنیادگرای مذهبی و مذهبی در حال افزایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We think we have to fight purdah and fundamentalist tenets.
[ترجمه گوگل]ما فکر می کنیم باید با اصول گرایی و اصولگرایی مبارزه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم که باید با purdah و اصول بنیادگرا مبارزه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who strictly follows a system of beliefs (especially religious)

پیشنهاد کاربران

۱. بنیادگرا ۲. بنیادگرایانه
مثال:
The country is being torn to pieces by conflict between fundamentalists and secularists.
این کشور به واسطه درگیری بین بنیادگرایان و سکولارها در حال تجزیه شدن است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : fundamental / fundamentalism / fundamentalist
✅️ صفت ( adjective ) : fundamental / fundamentalist
✅️ قید ( adverb ) : fundamentally
buništ - menišn
بنشت منش ( اصولگرا/بنیادگرا/fundamentalist )
مرتجع ، متعصب
اصولگرا
بنیادگرا

بپرس