functor


معنی: عمل کننده، انجام دهنده، اجراکننده
معانی دیگر: عمل کننده، اجراکننده، انجام دهنده

مترادف ها

عمل کننده (اسم)
operative, operator, functor, processor

انجام دهنده (اسم)
functor

اجرا کننده (اسم)
functor

تخصصی

[ریاضیات] تابعگر

پیشنهاد کاربران

تابعگون
functor ( ریاضی )
واژه مصوب: تابعگون
تعریف: تابعی بین دو رسته که هر شی‏ء یا ریختاری از رستۀ اول را به ترتیب به شی‏ء یا ریختاری از رستۀ دوم می‏برد

بپرس