• : تعریف: capability, esp. the specific operations that a software program, computer, or other electronic device is able to carry out.
جمله های نمونه
1. Manufacturing processes may be affected by the functionality of the product.
[ترجمه Hamed] کارآمدی محصول، ممکن است فرآیند تولید را تحت تاثیر قرار دهد.
|
[ترجمه گوگل]فرآیندهای تولید ممکن است تحت تأثیر عملکرد محصول باشد [ترجمه ترگمان]فرآیندهای ساخت ممکن است تحت تاثیر عملکرد محصول قرار بگیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This may include a printed manual, extra functionality in the registered version and product support by telephone or fax.
[ترجمه گوگل]این ممکن است شامل یک کتابچه راهنمای چاپ شده، عملکرد اضافی در نسخه ثبت شده و پشتیبانی محصول از طریق تلفن یا فکس باشد [ترجمه ترگمان]این می تواند شامل یک دفترچه راهنمای چاپ، عملکرد اضافی در نسخه ثبت شده و پشتیبانی محصول از طریق تلفن یا فکس باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Samples are separated according to functionality or chemical composition as well as molar mass.
[ترجمه Hamed] نمونه ها، براساس کارکرد یا ترکیب شیمیایی و همچنین جرم مولی تفکیک شده اند.
|
[ترجمه گوگل]نمونه ها بر اساس عملکرد یا ترکیب شیمیایی و همچنین جرم مولی جدا می شوند [ترجمه ترگمان]نمونه ها براساس کارکرد یا ترکیب شیمیایی و جرم مولی از هم جدا شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They hope to achieve the functionality of the vertebrate brain in a silicon machine.
[ترجمه Hamed] آنها امید دارند تا به عملکرد مغز مهره داران روی یک دستگاه سیلیکون دست یابند.
|
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند بتوانند به عملکرد مغز مهره داران در دستگاه سیلیکونی دست یابند [ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که به عملکرد مغز مهره داران در یک دستگاه سیلیکونی برسند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Its case is that full functionality previously depended on users integrating functions from separate vendors.
[ترجمه گوگل]مورد آن این است که عملکرد کامل قبلاً به کاربرانی بستگی داشت که توابع را از فروشندگان جداگانه یکپارچه کنند [ترجمه ترگمان]مورد آن این است که کارکرد کاملی که پیش از این به کاربران بستگی دارد توابع را از فروشندگان جداگانه ادغام می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Beginning with the simplest units, artificial neurons, functionality is then added by combining these nodes into layers with multiple interconnections.
[ترجمه گوگل]با شروع سادهترین واحدها، نورونهای مصنوعی، عملکرد با ترکیب این گرهها در لایههایی با اتصالات متعدد اضافه میشود [ترجمه ترگمان]با استفاده از ساده ترین واحدها، نورون های مصنوعی، عملکرد با ترکیب این گره ها به چند لایه با اتصالات میانی متعدد اضافه شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Much of the functionality of cellular systems lies in the microprocessors that operate both the subscriber units and the infrastructure.
[ترجمه گوگل]بخش عمده ای از عملکرد سیستم های سلولی در ریزپردازنده هایی نهفته است که هم واحدهای مشترک و هم زیرساخت را کار می کنند [ترجمه ترگمان]بیشتر عملکرد سیستم های سلولی در microprocessors که هم واحدهای مشترک و هم زیرساخت را اجرا می کنند، قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We pay for that beauty as well as functionality in most goods.
[ترجمه گوگل]ما برای زیبایی و همچنین عملکرد در اکثر کالاها هزینه می کنیم [ترجمه ترگمان]ما بابت آن زیبایی و همچنین عملکرد در اغلب کالاها پول می دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. After all, functionality is beauty, and the Christina Penin model is doing a splendid job in my kitchen.
[ترجمه گوگل]از این گذشته، عملکرد زیبایی است و مدل کریستینا پنین در آشپزخانه من کار فوق العاده ای انجام می دهد [ترجمه ترگمان]بعد از این همه، قابلیت زیبایی است، و مدل کریستینا penin کار خوبی را در آشپزخانه من انجام می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The functionality of military expenditure resides for structuralists in the contribution it makes to the ideological hegemony of the capitalist system.
[ترجمه گوگل]کارکرد مخارج نظامی برای ساختارگرایان در کمکی است که به هژمونی ایدئولوژیک نظام سرمایه داری می کند [ترجمه ترگمان]کارکرد هزینه های نظامی برای structuralists در کمک به استیلای ایدئولوژیک سیستم کاپیتالیسم وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Its functionality has been bolstered as well.
[ترجمه گوگل]عملکرد آن نیز تقویت شده است [ترجمه ترگمان]قابلیت آن نیز تقویت شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The new platforms need to show enhanced functionality, lower software and hardware costs, and, above all, easy availability.
[ترجمه گوگل]پلتفرمهای جدید باید عملکرد پیشرفته، هزینههای نرمافزاری و سختافزاری کمتر و مهمتر از همه، دسترسی آسان را نشان دهند [ترجمه ترگمان]سکوهای جدید باید قابلیت ارتقا قابلیت، نرم افزار کم تر و هزینه های سخت افزاری، و بالاتر از همه، دسترسی آسان را نشان دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Version 15 adds little in functionality over prior releases.
[ترجمه گوگل]نسخه 15 عملکرد کمی نسبت به نسخه های قبلی اضافه می کند [ترجمه ترگمان]نسخه ۱۵ به کارایی بالاتر از نسخه های قبلی می افزاید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The dropper functionality contains code to install and execute all of the payload files.
[ترجمه گوگل]قابلیت قطره چکان حاوی کدی برای نصب و اجرای تمام فایل های بارگذاری است [ترجمه ترگمان]قابلیت قطره چکان حاوی کد برای نصب و اجرای تمام فایل های موثر بار مفید است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[شیمی] عاملیت [پلیمر] عاملیت
انگلیسی به انگلیسی
• quality of being functional, usefulness; quality of working properly
پیشنهاد کاربران
کارکردمندی
از حیث ( لحاظ ) کارکردی
[مهندسی] صحت کارکرد؛ حالتی که در آن مجموعه ی ساخته ( ویا مونتاژ ) شده کار خود را طبق آن چه در طراحی در نظر گرفته شده است، به طور قابل قبولی انجام می دهد. پیش نهاد به دوستانی که معادل �عملکرد� یا �کارآیی� یا �کارآمدی� را داده اند ( ضمن این که در زبان شناسی حکم بر �غلط� یا درست بودن بسیار دشوار است ) با در نظر داشتن هم پوشانی معنایی: ... [مشاهده متن کامل]
عمل کرد در برابر performance ( Any recognized accomplishment ) کارآیی در برابر efficiency ( The ratio of the output to the input of any system ) کارآمدی در برابر utility ( The quality of being of practical use )
عملکردی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: ✅ فعل ( verb ) : function ✅️ اسم ( noun ) : function / functionality / functionalism / functionalist / functionary ✅️ صفت ( adjective ) : functional / functionalist ✅️ قید ( adverb ) : functionally
functionality ( شیمی ) واژه مصوب: شمار عامل تعریف: تعداد گروه های عامل موجود در یک خانک
:Ex Product safety can only be guaranteed if genuine spare parts are used. Any other materials can prejudice
functionality💥 and safety💥
کاربرد کارایی
کارآیی
this file requires adobe acrobat reader to support tracking functionality این فایل برای پشتیبانی از قابلیت ردیابی به Adobe Acrobat Reader نیاز دارد یعنی قابلیت - کار آمدی - بکار آمدن یک چیزی ... [مشاهده متن کامل]
noun 1 [noncount] : the quality of having a practical use : the quality of being functional a design that is admired both for its beauty and for its functionality 2 : the particular use or set of uses for which something is designed [noncount] The cameras are comparable in price and functionality. [count] a device with new functionalities
قابلیت - کارآمدی ( n ) All permissions requested by this app are needed for specific functionalities
کاربردی بودن
( تخصصی کامپیوتر ) یک رنج از توابع که کامپیوترها یا سیستم های الکترونیکی می توانند اجرا کنند.