1. These characteristic ideas of functionalism are found running throughout the theories of sociological positivism, evolutionary social theories, and pragmatism.
[ترجمه گوگل]این ایدههای مشخصه کارکردگرایی در سراسر نظریههای پوزیتیویسم جامعهشناختی، نظریههای اجتماعی تکاملی و پراگماتیسم یافت میشوند
[ترجمه ترگمان]این ایده های مربوط به کارکردگرایی در سراسر نظریه های of، نظریه های اجتماعی تکاملی، و عملگرایی، در حال اجرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Its functionalism was at least tempered by a grand conception of space.
[ترجمه گوگل]کارکردگرایی آن حداقل با یک مفهوم بزرگ از فضا تعدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]این Its دست کم با تصور عظیم فضا آمیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Functionalism in public law views this apparatus of government as serving to promote a distinct set of purposes.
[ترجمه گوگل]کارکردگرایی در حقوق عمومی، این دستگاه حکومتی را در خدمت ترویج مجموعه ای از اهداف می داند
[ترجمه ترگمان]Functionalism در قوانین عمومی این دستگاه دولت را به عنوان خدمت برای ترویج مجموعه ای متمایز از اهداف مورد نظر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. As earthbound concrete replaced shimmering glass, so crude functionalism was to supplant soaring aspiration.
[ترجمه گوگل]همانطور که بتن خاکی جایگزین شیشه های درخشان شد، کارکردگرایی خام نیز جایگزین آرزوهای سر به فلک کشیده شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سیمان ضد زمینی جایگزین شیشه shimmering شده بود، به این ترتیب کارکرد گرایی خام برای جانشینی تمایل فزاینده به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If functionalism is false, then the success of the cognitive sciences is a massive scientific fluke.
[ترجمه گوگل]اگر کارکردگرایی نادرست است، پس موفقیت علوم شناختی یک اتفاق بزرگ علمی است
[ترجمه ترگمان]اگر کارکرد گرایی اشتباه باشد، پس موفقیت علوم شناختی یک fluke علمی بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As its title suggests, Functionalism tends to reduce a problem, and its solution, to bare essentials.
[ترجمه گوگل]همانطور که عنوان آن نشان می دهد، کارکردگرایی به کاهش یک مشکل و راه حل آن به موارد ضروری می پردازد
[ترجمه ترگمان]همانطور که عنوان آن نشان می دهد، Functionalism تمایل دارد که یک مشکل را کاهش دهد، و راه حل آن، به موارد اساسی ساده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. By comparison, functionalism has often been interpreted as a form of ruling class ideology.
[ترجمه گوگل]در مقایسه، کارکردگرایی اغلب به عنوان شکلی از ایدئولوژی طبقه حاکم تعبیر شده است
[ترجمه ترگمان]در مقابل، کارکردگرایی به عنوان شکلی از ایدئولوژی کلاس حاکم تفسیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Where Marxism is seen to advocate radical change, functionalism is seen to justify and legitimate the statusquo.
[ترجمه گوگل]در جایی که مارکسیسم از تغییرات رادیکال حمایت می کند، کارکردگرایی برای توجیه و مشروعیت بخشیدن به وضع موجود دیده می شود
[ترجمه ترگمان]جایی که مارکسیسم از تغییر رادیکال حمایت می کند، کارکردگرایی در آن دیده می شود و مشروعیت را توجیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This approach, however, is open to charges of functionalism and presumes a conspiracy between judiciary and government.
[ترجمه گوگل]با این حال، این رویکرد به اتهام کارکردگرایی باز است و توطئه بین قوه قضاییه و دولت را فرض میکند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این رویکرد به اتهام کارکردگرایی کار می کند و یک توطئه بین قوه قضائیه و دولت را فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Formalism and functionalism are distinct research traditions.
[ترجمه گوگل]فرمالیسم و کارکردگرایی سنت های پژوهشی متمایز هستند
[ترجمه ترگمان]Formalism و کارکردگرایی سنت های تحقیقاتی متمایزی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Its core idea is that functionalism rationalism.
[ترجمه گوگل]ایده اصلی آن این است که کارکردگرایی عقل گرایی
[ترجمه ترگمان]ایده اصلی آن، خردگرایی گرایی گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Formalism and functionalism are two rival approaches to grammar study.
[ترجمه گوگل]فرمالیسم و کارکردگرایی دو رویکرد رقیب برای مطالعه دستور زبان هستند
[ترجمه ترگمان]Formalism و کارکردگرایی دو رویکرد رقیب برای مطالعه دستور زبان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Can Formalism and Functionalism Communicate with Each Other?
[ترجمه گوگل]آیا فرمالیسم و کارکردگرایی می توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید با یکدیگر ارتباط برقرار کنید و با یکدیگر ارتباط برقرار کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. With its emphasis on order and stability, consensus and integration, functionalism appears to adopt a conservative stance.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کارکردگرایی با تأکید بر نظم و ثبات، اجماع و یکپارچگی، موضعی محافظه کارانه اتخاذ می کند
[ترجمه ترگمان]با تاکید آن بر نظم و ثبات، اجماع و یکپارچگی، کارکردگرایی به نظر می رسد که یک موضع محافظه کارانه را اتخاذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید