fume

/ˈfjuːm//fjuːm/

معنی: گاز، بخار، دود، بخار دادن، دود دادن، باغضب حرف زدن
معانی دیگر: (معمولا جمع) گاز (زننده یا کشنده)، دم، دود و دم، هرم، گاز دود، گاز دود (از خود) متصاعد کردن، گاز دود دادن، گاز (یا بخار یا دود) بیرون دادن، (از خشم یا ناراحتی و غیره) خروشیدن، از کوره در رفتن، جوش زدن، (گاهی جمع) هر چیز غیر واقعی و تخیلی، (نادر- جمع) هر چیز که موجب اختلال تفکر بشود، (نادر) خشم ناگهانی، خشم نمایی، اظهار ناخشنودی، (شیمی - تعداد ذرات جامد یا مایع در حجم معینی از هر گاز) گاز چگالی، در معرض گاز دود قرار دادن، با دود و بخار پر کردن، بخور، غضب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (often pl.) a vapor, smoke, odor, or the like, esp. one that is disagreeable or unhealthful.
مترادف: discharge, effluvium, emission, haze, miasma, reek, smog
مشابه: cloud, exhalation, fog, gas, odor, smoke, vapor, waft

- I smelled gas fumes, so I suspected a leak.
[ترجمه مهدی اسکندری] بوی بد گاز را که شنیدم متوجه نشتی شدم
|
[ترجمه شان] بوی گاز را که استشمام کردم، به ( وجود ) نشتی شک بردم.
|
[ترجمه گوگل] من بوی دود گاز را حس کردم، بنابراین به نشت مشکوک شدم
[ترجمه ترگمان] بوی سوخت گاز رو حس کردم، پس به یه نشتی شک کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an irritated state; angry mood.
مترادف: fret, snit
مشابه: anger, fit, rage, stew, storm

- He left the discussion in a fume.
[ترجمه Mansour228] او بحث را با عصبانیت ترک کرد.
|
[ترجمه Moho] او بحث را در هاله ای از ابهام رها کرد.
|
[ترجمه شان] او با غضب ( جلسه ) بحث را ترک کرد.
|
[ترجمه گوگل] او بحث را با بخار ترک کرد
[ترجمه ترگمان] بحث را در یک دود رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: fumes, fuming, fumed
(1) تعریف: to give off or exhale (an odor, smoke, vapor, or the like).
مترادف: discharge, emit, exhale
مشابه: belch, exude, vaporize, waft

- The factory fumed an acrid odor.
[ترجمه گوگل] کارخانه بوی تند می داد
[ترجمه ترگمان] کارخانه بوی تند و زننده می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to expose to or treat with fumes.
مترادف: fog, fumigate, gas
مشابه: smoke, treat

- We are fuming the house to kill roaches.
[ترجمه dawood] ما داریم خونه رو اسپری ( سوسک کش ) می زنیم تا سوسک ها رو بکشیم.
|
[ترجمه گوگل] ما خانه را دود می کنیم تا سوسک ها را بکشیم
[ترجمه ترگمان] ما از خونه عصبانی هستیم که سوسک ها رو بکشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to display irritation or anger.
مترادف: bristle, seethe, steam
مشابه: anger, boil, broil, chafe, fret, simmer, stew, storm

- She fumed whenever the insult was mentioned.
[ترجمه گوگل] هر وقت که به توهین گفته می شد، عصبانی می شد
[ترجمه ترگمان] هر وقت به این موضوع اشاره می شد، بغض گلویش را می فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to emit vapor, smoke, or odors.
مترادف: gas, reek, smoke
مشابه: belch, discharge, fog, smell, smolder, stink

- The old furnace is fuming.
[ترجمه شان] کوره قدیمی ، از خود گاز دود متصاعد می کند.
|
[ترجمه گوگل] کوره قدیمی دود می کند
[ترجمه ترگمان] کوره قدیمی عصبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. some chemical compounds boil and fume
برخی ترکیبات شیمیایی می جوشند و گازدود ایجاد می کنند.

2. as soon as she saw my red tie she began to fume
تا کراوات قرمز مرا دید از کوره در رفت.

3. The ground was hidden by a white fume.
[ترجمه گوگل]زمین توسط دود سفید پنهان شده بود
[ترجمه ترگمان]زمین پوشیده از دود سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Caution! heat and fumes and evolved, so best carried out in fume cupboard.
[ترجمه گوگل]احتیاط! گرما و دود و تکامل یافته است، بنابراین بهتر است در کمد بخار انجام شود
[ترجمه ترگمان]توجه! گرما و دود و دود و دود و هوا به نحو احسن انجام می گرفت و به بهترین نحو در کمد دود گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pressure of fume in chimney increases slowly from top to bottom.
[ترجمه گوگل]فشار دود در دودکش به آرامی از بالا به پایین افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]فشار بخار در دودکش به کندی از بالا به پایین افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bench - type fume hood is the main type in CCIQ laboratory.
[ترجمه گوگل]هود رومیزی نوع اصلی در آزمایشگاه CCIQ می باشد
[ترجمه ترگمان]این نوع در آزمایشگاه CCIQ نوع اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The equipment includes fume hood, canopy hood, cabinet of acid, exhaust fan, exhaust duct.
[ترجمه گوگل]این تجهیزات شامل هود بخار، هود سایبان، کابینت اسید، فن اگزوز، مجرای اگزوز می باشد
[ترجمه ترگمان]این تجهیزات شامل کاپوت دود، کاپوت سایبان، کابینت of، پنکه سقفی، لوله اگزوز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition, the article take the blasting fume poisoning accident of a mine as an example, compile an emergency rescue preplan which provides. . .
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مقاله حادثه مسمومیت با دود انفجار یک معدن را به عنوان مثال در نظر می گیرد، یک پیش برنامه نجات اضطراری را تهیه می کند که ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این مقاله، مسمومیت ناشی از مسمومیت ناشی از یک معدن را به عنوان نمونه در نظر می گیرد و یک عملیات نجات اضطراری را جمع آوری می کند که آن را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Standard fume hood is of 60 or 72 inches width.
[ترجمه گوگل]هود استاندارد 60 یا 72 اینچ عرض دارد
[ترجمه ترگمان]پوشش fume استاندارد ۶۰ یا ۷۲ اینچ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One he drinks the day drunken to fume fume, return the home to see the wife resembles African male lion yes goggle at him!
[ترجمه گوگل]یکی روز را مست می نوشد تا دود بخورد، به خانه برگردد تا ببیند همسرش شبیه شیر نر آفریقایی است بله به او عینک می زند!
[ترجمه ترگمان]روزی که روزی مست و خشمگین می شود، خانه را باز می گرداند و می بیند که زن شبیه به شیری است که به شیر نر شباهت دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In special building materials, the active silica fume (inorganic material) is used to replace the organic powder so as to improve the quality and duration of products with cement as base stock.
[ترجمه گوگل]در مصالح ساختمانی خاص، از دوده سیلیس فعال (مواد معدنی) برای جایگزینی پودر آلی استفاده می شود تا با سیمان به عنوان استوک پایه، کیفیت و مدت زمان محصولات بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]در مواد ساختمانی خاص، از فوم سیلیکا فعال (مواد معدنی)برای جایگزینی پودر ارگانیک استفاده می شود تا کیفیت و طول عمر محصولات با سیمان به عنوان ذخیره پایه را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Traditional corhart has lots of holes. The silica fume is to fill these holes so as to increase the density, decrease the apparent porosity and increase the strength of corhart.
[ترجمه گوگل]کورهارت سنتی سوراخ های زیادی دارد دود سیلیس برای پر کردن این سوراخ ها به منظور افزایش چگالی، کاهش تخلخل ظاهری و افزایش استحکام کورهارت است
[ترجمه ترگمان]corhart سنتی سوراخ های زیادی دارد فوم سیلیکا برای پر کردن این حفره ها به منظور افزایش چگالی، کاهش تخلخل ظاهری و افزایش قدرت of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The body of a man was found in a fume filled car yesterday.
[ترجمه گوگل]دیروز جسد مردی در خودروی پر از دود پیدا شد
[ترجمه ترگمان]دیروز جسد یه مرد تو ماشین پر از دود پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This would include things like providing adequate guarding, wiring up properly in accordance with electrical regulations, installing fume extractor equipment, etc.
[ترجمه گوگل]این موارد شامل مواردی مانند ایجاد محافظ کافی، سیم کشی مناسب مطابق با مقررات برق، نصب تجهیزات دودکش و غیره می شود
[ترجمه ترگمان]این شامل چیزهایی مانند فراهم کردن محافظت کافی، سیم کشی مناسب مطابق با مقررات الکتریکی، نصب تجهیزات extractor آتش نشانی و غیره خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گاز (اسم)
bite, gas, fume, effervescence, effervescency

بخار (اسم)
haze, vapor, gas, fume, brume, steam, reek

دود (اسم)
fume, whiff, smoke

بخار دادن (فعل)
fume, steam, fumigate

دود دادن (فعل)
fume, fumigate, smoke

با غضب حرف زدن (فعل)
fume

انگلیسی به انگلیسی

• smog, particles hanging in the air; smoke; angry mood, irritation
make fumes; smoke; pollute; stink up; rage, rant
fumes are unpleasantly strong or harmful gases or smells.
if you fume, you show impatience and anger.

پیشنهاد کاربران

1. دود 2. بوی دود 3. گاز 4. بو
مثال:
the barrels send off nasty fumes
بشکه ها بوی دود ناخوشایند و نامطبوعی را متصاعد می کنند.
To fume is to feel or express great anger. You would fume if your teacher accused you of cheating when you didn't.
As a verb, fume is usually used figuratively to mean "to feel very angry, " whereas as a noun, it is used more as its Latin root fumus "smoke, steam, vapor. " A strong - smelling gas, smoke or vapor is also called a fume. In cartoons, when a character is fuming, it is often drawn with fumes coming out of its ears. You may fume about the inconsiderate person who sits in the car with the engine running, spewing clouds of exhaust fumes
...
[مشاهده متن کامل]

عصبانیت خیلی زیاد، مثل وقتی که توی کارتون ها یکی از گوشش بخار بیرون می زنه.

fume
منابع• https://www.vocabulary.com/dictionary/fume
با عصبانیت حرف زدن
fume ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: دُژدود
تعریف: ذراتی که معمولاً از چگالش گازهای مواد مذاب حاصل می‏شود و غالباً با واکنش شیمیایی، مثل اکسایش، همراه است
Fume : وقتی یه چیزی آتیش میگیره اون دودی که میره بالا/موقعی که یه کارخونه یا پالایشگاه داره فعالیت میکنه دود ناشی از اون/دود ناشی از جوشکاری
کلا دودی که ناشی از یه عمله و دودی که خطرناک و آسیب رسان هستش رو میگن
پس از لحاظ معنی مثله smoke هست ( اون بیشتر برا دود سیگار میگن این در صنعت )
در رابطه با غذا هم میشه گفت اشتباه نیست ولی بهتره برای غذا از smell یا odor استفاده کرد. بگینم اشتباه نیست
به عنوان فعل هم یعنی خودتو کشتن ( نه خودکشی ) - خیلی حرص خوردن - آتیش گرفتن - خودتو جر دادن
She was fuming cause i didn't call her name
یا
Don't fume i'll give it back healthy and spotless
خودتو نکش سالم پسش میدم
بو ( بوی غذا مثلا وقتی از کنار شیرینی پزی رد میشیم بوی شیرینی میاد )
دمه. اصطلاح الاینده هوا

بپرس