fulminating

/ˈfʌlmɪneɪtɪŋ//ˈfʌlmɪneɪtɪŋ/

معنی: اتشگیر، محترق شونده، غرش کننده
معانی دیگر: fulminant : اتشگیر

جمله های نمونه

1. He paced up and down, fulminating against Thomas.
[ترجمه گوگل]او به سرعت بالا و پایین می رفت و در برابر توماس شدید بود
[ترجمه ترگمان]شروع به قدم زدن کرد و سر تا ماس داد زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ironically, even as the government was fulminating against American policy, American jeans and videocassettes were the hottest items in the stalls of the market, where the incongruity can be seen as an example of human inconsistency.
[ترجمه گوگل]از قضا، حتی در زمانی که دولت علیه سیاست‌های آمریکا خشمگین می‌شد، شلوار جین و کاست‌های ویدئویی آمریکایی داغ‌ترین اقلام در غرفه‌های بازار بودند، جایی که ناهماهنگی را می‌توان نمونه‌ای از ناسازگاری انسانی دانست
[ترجمه ترگمان]از قضا، حتی با اینکه دولت مخالف سیاست آمریکا بود، شلوار جین آمریکایی و نوار ویدیویی داغ ترین اقلام در غرفه های بازار بودند که این ناهماهنگی را می توان به عنوان نمونه ای از ناهماهنگی انسان تلقی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was always fulminating against interference from the government.
[ترجمه گوگل]او همیشه از دخالت های دولت انتقاد می کرد
[ترجمه ترگمان]او همیشه مخالف دخالت دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many people are fulminating against the cruelty of blood sports.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در برابر ظلم ورزش های خونی خشمگین هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم مخالف ظلم و ستم ورزش های خونین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I had to listen to Michael fulminating against the government.
[ترجمه گوگل]من باید به صدای مایکل که علیه دولت خشمگین می شد گوش می دادم
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم به حرفای \"مایکل\" علیه دولت گزارش بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Method Fasting blood sugar levels of fulminating hepatitis patients were retrospectively analyzed.
[ترجمه گوگل]روش سطح قند خون ناشتا بیماران هپاتیت برق آسا به صورت گذشته نگر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش مورد نظر در مورد میزان قند خون بیماران هپاتیتی در حال بررسی، مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Where on earth can I find a fulminating volcano; without producing tumultuous amounts of heat.
[ترجمه گوگل]کجای زمین می توانم یک آتشفشان سوزان را پیدا کنم بدون تولید گرمای شدید
[ترجمه ترگمان]کجا می توانم یک آتشفشان fulminating را پیدا کنم؛ بدون اینکه مقادیر آشوب ایجاد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Several events of fulminating epidemic disease broke out since 199 which often caused 100% mortality of abalone Haliotis drversicotor aquatilis farmed in Fujian and Guangdong coasts.
[ترجمه گوگل]از سال 199 چندین وقایع بیماری همه گیر سوزاننده رخ داد که اغلب باعث مرگ 100 درصدی ماهیان ماهی Haliotis drversicotor aquatilis در سواحل فوجیان و گوانگدونگ شد
[ترجمه ترگمان]چندین رویداد از بیماری های همه گیر همه گیر از ۱۹۹ مورد به دست آمده است که اغلب باعث مرگ ۱۰۰ درصد از صدف دریایی Haliotis drversicotor aquatilis در Fujian و coasts می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The most lethal complication is fulminating colitis.
[ترجمه گوگل]کشنده ترین عارضه کولیت برق آسا است
[ترجمه ترگمان]The های کشنده داره colitis رو شروع می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many people are fulminating against luxury and idleness.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در برابر تجمل گرایی و بطالت به سر می برند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در برابر تجمل و تنبلی fulminating
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once they have stopped fulminating, many bosses privately admit that SOX has brought benefits.
[ترجمه گوگل]بسیاری از روسای به‌طور خصوصی اعتراف می‌کنند که SOX مزایایی را به همراه داشته است
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه آن ها fulminating را متوقف کردند، بسیاری از مدیران به طور خصوصی می پذیرند که SOX مزایای زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To explore the possible relationship between hypoglycemia and the prognosis of fulminating hepatitis patients.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه احتمالی بین هیپوگلیسمی و پیش آگهی بیماران هپاتیت برق‌آسا
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه احتمالی بین hypoglycemia و درمان بیماران هپاتیتی fulminating
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both infectious hepatitis and serum hepatitis vary in severity from non - icteric forms to acute fulminating cases.
[ترجمه گوگل]هم هپاتیت عفونی و هم هپاتیت سرمی شدت متفاوتی دارند، از اشکال غیر ایکتریک تا موارد حاد حاد
[ترجمه ترگمان]هر دو هپاتیت infectious و هپاتیت سرم در شدت از اشکال غیر - تا موارد حاد fulminating متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتشگیر (صفت)
inflammable, flammable, piceous, fulminating, fulminant

محترق شونده (صفت)
fulminating, fulminant

غرش کننده (صفت)
fulminating, fulminant

انگلیسی به انگلیسی

• tending to explode with a loud noise; issuing threats or strongly critical statements

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fulminate
✅️ اسم ( noun ) : fulmination
✅️ صفت ( adjective ) : fulminating
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس