1. Do you have a feeling of fullness after even a small meal?
[ترجمه شهین] ایا بعد از این وعده غذای کوچک احساس سیری میکنید|
[ترجمه شادی حامدی] آیا حتی بعد از وعده ای کوچک احساس سیری ( پُری ) می کنید؟|
[ترجمه گوگل]آیا بعد از یک وعده غذایی کوچک هم احساس سیری دارید؟[ترجمه ترگمان]پس از یک وعده غذایی کوچک، احساس کامل بودن دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Everything will become clear in the fullness of time.
[ترجمه حسین عظیمی] همه چیز در وقت معین خود آشکار خواهد شد|
[ترجمه شادی حامدی] همه چیز سرانجام روشن خواهد شد.|
[ترجمه گوگل]همه چیز در زمان کامل روشن خواهد شد[ترجمه ترگمان]در اوج زمان همه چیز روشن خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This recording has a fullness and warmth that brings out the brilliance of the piece.
[ترجمه گوگل]این ضبط پر و گرمی دارد که درخشندگی قطعه را به رخ می کشد
[ترجمه ترگمان]این ثبت، سرشار از حرارت و گرمی است که درخشندگی این قطعه را به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ثبت، سرشار از حرارت و گرمی است که درخشندگی این قطعه را به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. High fibre diets give the feeling of fullness.
[ترجمه شادی حامدی] رژیم های غذایی دارای فیبر بالا احساس سیری به فرد می دهند.|
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی با فیبر بالا احساس سیری را به شما می دهد[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی با فیبر بالا این احساس را به اوج خود می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In the fullness of time they married and had children.
[ترجمه شادی حامدی] سرانجام، ازدواج کردند و بچه دار شدند.|
[ترجمه گوگل]در کمال زمان ازدواج کردند و صاحب فرزند شدند[ترجمه ترگمان]در اوج زمانی که ازدواج کردند و صاحب فرزند شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This recording has a fullness and warmth that brings out the orchestration.
[ترجمه گوگل]این ضبط پر و گرمی دارد که ارکستراسیون را به رخ می کشد
[ترجمه ترگمان]این ثبت، سرشار از حرارت و گرمی است که از هماهنگ کننده خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ثبت، سرشار از حرارت و گرمی است که از هماهنگ کننده خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But the fullness of the material makes possible qualitative study with particularly interesting insights into popular opinions and activities.
[ترجمه گوگل]اما کامل بودن مطالب، مطالعه کیفی را با بینشهای جالب توجه نسبت به نظرات و فعالیتهای عمومی ممکن میسازد
[ترجمه ترگمان]اما کامل بودن مواد، مطالعات کیفی را با بینش های جالب توجه به ایده ها و فعالیت های عمومی میسر می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما کامل بودن مواد، مطالعات کیفی را با بینش های جالب توجه به ایده ها و فعالیت های عمومی میسر می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In the fullness of time our positions widened.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان موقعیت های ما گسترده تر شد
[ترجمه ترگمان]در اوج زمان، مواضع ما پهن تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اوج زمان، مواضع ما پهن تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I'm sure he'll tell us everything in the fullness of time.
[ترجمه شادی حامدی] مطمئنم که سرانجام همه چیز را به ما خواهد گفت.|
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که او همه چیز را در زمان کامل به ما خواهد گفت[ترجمه ترگمان]مطمئنم که او همه چیز را در اوج زمان به ما خواهد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But as particular truths do not embody the fullness of Truth so particular religions do not embody the fullness of Religion.
[ترجمه گوگل]اما همانطور که حقایق خاص کامل بودن حقیقت را مجسم نمی کنند، ادیان خاص نیز کمال دین را مجسم نمی کنند
[ترجمه ترگمان]اما به عنوان حقایق خاص، کامل بودن صداقت ادیان را تجسم نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما به عنوان حقایق خاص، کامل بودن صداقت ادیان را تجسم نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Generally, it requires fabric fullness of exactly twice the track length, depending on the variety.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، بسته به تنوع، نیاز به پر بودن پارچه دقیقاً دو برابر طول مسیر دارد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، به اندازه دو برابر طول مسیر، بسته به تنوع نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، به اندازه دو برابر طول مسیر، بسته به تنوع نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Luke's stamp lay on her; in the swollen fullness of her lips and the unnatural brightness of her eyes.
[ترجمه گوگل]مهر لوک روی او گذاشته شد در پری متورم لب هایش و درخشندگی غیر طبیعی چشمانش
[ترجمه ترگمان]مهر لوک بر او افتاده بود، در حالی که بر لبان باد کرده و برق غیرطبیعی چشمانش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهر لوک بر او افتاده بود، در حالی که بر لبان باد کرده و برق غیرطبیعی چشمانش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I'm sure he'll tell us what's bothering him in the fullness of time.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که او به ما خواهد گفت که چه چیزی او را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که او به ما خواهد گفت که چه چیزی او را در این زمان به وجود اورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که او به ما خواهد گفت که چه چیزی او را در این زمان به وجود اورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Use a red gloss on your bottom lip to give it fullness.
[ترجمه گوگل]از یک براق قرمز بر روی لب پایینی خود استفاده کنید تا آن را پر کنید
[ترجمه ترگمان]از رژلب قرمز در مورد لب زیرین خود برای کامل کردن کامل آن استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از رژلب قرمز در مورد لب زیرین خود برای کامل کردن کامل آن استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The coat has raglan sleeves, and is cut to give fullness at the back.
[ترجمه گوگل]این کت آستینهای رگلان دارد و برای پر شدن در پشت برش خورده است
[ترجمه ترگمان]این کت آستین های گشاد دارد و در پشت بریده می شود تا کامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کت آستین های گشاد دارد و در پشت بریده می شود تا کامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید