full of life


باروح، سر زنده، پر جمعیت

جمله های نمونه

1. My dad was so full of life; anything with him was an adventure.
[ترجمه Z] پدرم سرشار از زندگی بود و هر کاری با اون ماجراجویانه بود
|
[ترجمه گوگل]پدرم خیلی پر از زندگی بود هر چیزی با او یک ماجراجویی بود
[ترجمه ترگمان]پدرم سرشار از زندگی بود؛ هر چیزی با او ماجراجویی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A lively person is full of life and is always doing things.
[ترجمه گوگل]انسان پر جنب و جوش سرشار از زندگی است و همیشه در حال انجام کارهایی است
[ترجمه ترگمان]شخص زنده پر از زندگی است و همیشه کارها را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was always so cheerful and full of life .
[ترجمه Z] او همیشه پر از شادی و سرشار از زندگی بود
|
[ترجمه گوگل]او همیشه بسیار شاد و پر از زندگی بود
[ترجمه ترگمان]همیشه شاد و سرشار از زندگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She seemed invigorated, full of life and energy.
[ترجمه گوگل]او سرحال، پر از زندگی و انرژی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او سرشار از زندگی و زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The children were jumping about and full of life.
[ترجمه گوگل]بچه ها می پریدند و پر از زندگی بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها جست وخیز می کردند و پر از زندگی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Children are always so full of life.
[ترجمه گوگل]بچه ها همیشه پر از زندگی هستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها همیشه پر از زندگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is a great holiday resort that is full of life.
[ترجمه گوگل]این یک استراحتگاه عالی برای تعطیلات است که پر از زندگی است
[ترجمه ترگمان]این یک تفریحگاه تابستانی عالی است که پر از زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The town itself was full of life and character.
[ترجمه گوگل]خود شهر پر از زندگی و شخصیت بود
[ترجمه ترگمان]شهر پر از زندگی و شخصیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He had never felt so vital and full of life.
[ترجمه گوگل]او هرگز اینقدر احساس حیات و زندگی نکرده بود
[ترجمه ترگمان]هرگز این احساس حیاتی و پر از زندگی را احساس نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can't keep Laura down-she's so full of life.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید لورا را پایین نگه دارید - او بسیار پر از زندگی است
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی لورا را پایین نگه داری - او سرشار از زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lucy was a happy child, always full of life .
[ترجمه گوگل]لوسی کودکی شاد بود، همیشه پر از زندگی
[ترجمه ترگمان]لوسی بچه خوشبختی بود، همیشه پر از زندگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The plump girl, who had been so full of life, was killed in the same way as the earlier victims.
[ترجمه گوگل]دختر چاق و چاق که بسیار پر از زندگی بود، به همان شیوه قربانیان قبلی کشته شد
[ترجمه ترگمان]دختر فربه که سرشار از زندگی بود در همان راه قربانی اول کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I felt full of life and my commitment to activism was, for me, a rejection of death.
[ترجمه گوگل]احساس می‌کردم سرشار از زندگی بودم و تعهدم به فعالیت برای من رد مرگ بود
[ترجمه ترگمان]احساس کردم سرشار از زندگی هستم و تعهد من نسبت به عمل گرایی، برای من، رد مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The streets seemed full of life and promise.
[ترجمه گوگل]خیابان ها پر از زندگی و نوید به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که خیابان ها پر از زندگی و زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Every nook and cranny is full of life, and new crannies are being made.
[ترجمه گوگل]هر گوشه و کناری پر از زندگی است و شکاف های جدیدی ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]هر گوشه و دیوار پر از زندگی است و crannies جدیدی ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• filled with energy and/or a love of life

پیشنهاد کاربران

i have a gregarious, funny and full of life friend.
Theis world is full of fake poeple. .

بپرس