full moon

/ˈfʊlˈmuːn//fʊlmuːn/

معنی: قرص کامل ماه، ماه شب چهارده، بدر
معانی دیگر: بدر ماه، قرص ماه، ماه کامل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the moon when it is on the side of the earth opposite the sun, and visible as a bright full circle.

(2) تعریف: the time of the month when the moon is in this position.

جمله های نمونه

1. The fog cleared away and the full moon appeared.
[ترجمه گوگل]مه از بین رفت و ماه کامل ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]مه ناپدید شد و ماه کامل پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A full moon hovered in the sky.
[ترجمه گوگل]یک ماه کامل در آسمان معلق بود
[ترجمه ترگمان]ماه کامل در آسمان شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A lone wolf howled under the full moon.
[ترجمه گوگل]یک گرگ تنها زیر ماه کامل زوزه کشید
[ترجمه ترگمان]گرگ تنها در زیر نور ماه زوزه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A full moon bathed the countryside in a silver light.
[ترجمه گوگل]ماه کامل حومه شهر را در نور نقره ای غرق کرد
[ترجمه ترگمان]ماه کامل را در نور نقره ای غرق کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whenever there was a full moon he would start behaving strangely.
[ترجمه گوگل]هر زمان که ماه کامل می شد، شروع به رفتارهای عجیب می کرد
[ترجمه ترگمان]هر بار که ماه کامل می شد، رفتارش عجیب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our way was lit by a full moon.
[ترجمه گوگل]راه ما با ماه کامل روشن شد
[ترجمه ترگمان]راه ما توسط یک ماه کامل روشن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The road shone frostily under the full moon.
[ترجمه گوگل]جاده زیر ماه کامل یخ زده می درخشید
[ترجمه ترگمان]در زیر ماه کامل جاده سرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When there is a full moon, this nocturnal rodent is careful to stay in its burrow.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ماه کامل وجود دارد، این جونده شبگرد مراقب است که در لانه خود بماند
[ترجمه ترگمان]وقتی ماه کامل باشد، این موش شبانه مراقب است که در پناه گاه خود بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There's a full moon tonight.
[ترجمه گوگل]امشب ماه کامل هست
[ترجمه ترگمان]امشب ماه کامل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Already the moon was up, a full moon bathing everything in a pale blue light.
[ترجمه گوگل]از قبل ماه بالا آمده بود، یک ماه کامل که همه چیز را در نور آبی کم رنگ غوطه ور می کرد
[ترجمه ترگمان]ماه بالا بود و ماه کامل همه چیز را در نور آبی رنگ آبی رنگ شنا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sky was clear and a full moon shone, lighting the landscape.
[ترجمه گوگل]آسمان صاف بود و ماه کامل می درخشید و منظره را روشن می کرد
[ترجمه ترگمان]آسمان صاف بود و ماه کامل می درخشید، منظره را روشن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tours departs throughout the year on full moon weekends.
[ترجمه گوگل]تورها در طول سال در آخر هفته های ماه کامل حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]تورها در طول سال در اواخر هفته به ماه کامل می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Abruptly the full moon passed across the gaping wound in their roof and no longer shone directly into the room.
[ترجمه گوگل]ناگهان ماه کامل از روی زخم شکاف سقف آنها گذشت و دیگر مستقیماً به اتاق نمی درخشید
[ترجمه ترگمان]به طور ناگهانی ماه کامل روی زخم دهان باز شده بود و دیگر مستقیما وارد اتاق نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was a rare incandescent, magical full moon, alfresco evening.
[ترجمه گوگل]آن یک غروب نورانی، ماه کامل جادویی و نادر بود
[ترجمه ترگمان]آن شب، یک شب مهتابی و magical بود که از آن بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قرص کامل ماه (اسم)
full moon

ماه شب چهارده (اسم)
full moon, harvest moon

بدر (اسم)
full moon, harvest moon

تخصصی

[زمین شناسی] ماه تمام ،ایبک ،قرص کامل ماه ،ماه شب چهارده ،بدر

انگلیسی به انگلیسی

• the moon when it reflects light as a full disk

پیشنهاد کاربران

ماه ناکاسته ؛ بدر. ماه تمام. ( ناظم الاطباء ) :
یکی نامه درخواست آراسته
فروزان تر از ماه ناکاسته.
فردوسی.
به شب ماه ناکاسته چون بود؟
چنان بود اگر مه به افزون بود.
فردوسی.
مجلس خلوت نگر آراسته
روشن و خوش چون مه ناکاسته.
نظامی.
full Moon ( نجوم )
واژه مصوب: بدر
تعریف: یکی از اَهِلّۀ ماه که در آن کلِ قرص ماه به صورت روشن دیده می‏شود

بپرس