full house

/ˈfʊlhaʊs//fʊlhaʊs/

معنی: دست فول
معانی دیگر: (بازی پوکر) فول، در بازی پوکر دست فول

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in poker, a hand that contains three of a kind and a pair, such as three aces and two sixes.

جمله های نمونه

1. We're expecting a full house tonight.
[ترجمه گوگل]امشب منتظر یک خانه کامل هستیم
[ترجمه ترگمان]امشب منتظر یک خانه کامل هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They played to a full house.
[ترجمه گوگل]آنها در خانه کامل بازی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک خانه کامل بازی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I have a full house.
[ترجمه گوگل]من یک خانه کامل دارم
[ترجمه ترگمان] یه خونه پر از خونه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have a full house tonight.
[ترجمه گوگل]ما امشب یک خانه کامل داریم
[ترجمه ترگمان] امشب یه خونه پر از خونه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Steve won the poker game with a full house.
[ترجمه گوگل]استیو با یک خانه کامل برنده بازی پوکر شد
[ترجمه ترگمان]استیو بازی پوکر رو با یه خونه کامل برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even a full house would be piffling for a town with so vast a drawing area.
[ترجمه گوگل]حتی یک خانه کامل هم برای شهری با فضای بسیار وسیعی که برای طراحی آن وجود دارد، گیج کننده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]حتی یک خانه پر هم برای یک شهر بزرگ با این همه وسعت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In December, the full House killed the royalty limit but adopted a ban on advances for future book contracts.
[ترجمه گوگل]در ماه دسامبر، مجلس کامل محدودیت حق امتیاز را حذف کرد، اما ممنوعیت پیش‌پرداخت برای قراردادهای کتاب آینده را تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]در ماه دسامبر، کاخ سفید محدوده سلطنتی را به قتل رساند اما برای قراردادهای آتی کتاب ممنوعیت را تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The next week, we had a full house at the lunch.
[ترجمه گوگل]هفته بعد، در ناهار یک خانه کامل داشتیم
[ترجمه ترگمان]هفته بعد، یه خونه پر از خونه داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Becketts have a full house and then some.
[ترجمه گوگل]بکت ها یک خانه کامل دارند و سپس تعدادی
[ترجمه ترگمان]The یه خونه پر از خونه دارن و بعضی هاشون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Organizers expect a full house for tonight's game.
[ترجمه گوگل]برگزارکنندگان انتظار دارند برای بازی امشب یک خانه کامل برگزار شود
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم یک خانه کامل برای بازی امشب داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That must be ratified or amended by the full House.
[ترجمه گوگل]این باید توسط مجلس نمایندگان تصویب یا اصلاح شود
[ترجمه ترگمان] باید با \"هاوس\" کامل بشه یا اصلاح بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Full house at a Food Safety Seminar.
[ترجمه گوگل]خانه کامل در سمینار ایمنی مواد غذایی
[ترجمه ترگمان]خانه کامل در یک سمینار ایمنی غذا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I already had a full house, so I said that I would foster her.
[ترجمه گوگل]من قبلاً یک خانه کامل داشتم، بنابراین گفتم که او را پرورش خواهم داد
[ترجمه ترگمان]، من قبلا یه خونه پر از خونه داشتم واسه همین گفتم که میبرمش خونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How many ways are there to make a Full House in poker? Or a Royal Flush?
[ترجمه گوگل]چند راه برای ساختن فول هاوس در پوکر وجود دارد؟ یا رویال فلاش؟
[ترجمه ترگمان]چند راه برای تشکیل یک خانه کامل در پوکر وجود دارد؟ یا رویال فلاش؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Billy Graham is a speaker who can be sure of playing to a full house .
[ترجمه گوگل]بیلی گراهام گوینده ای است که می تواند مطمئن باشد که در خانه کامل بازی می کند
[ترجمه ترگمان]بیلی گراه ام یک سخنران است که می تواند از بازی کردن به یک خانه کامل مطمئن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دست فول (اسم)
full house

انگلیسی به انگلیسی

• hand containing three of a kind and a pair (poker); place that is crowded with people (slang)
if a theatre has a full house for a particular performance, it has as large an audience as it can hold.

پیشنهاد کاربران

full house ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: مهمان خانۀ اتاق پُر
تعریف: مهمان خانه ای که تمام اتاق های آن اشغال شده باشد |||متـ . هتل اتاق پُر، اتاق پُر
اصطلاحی برای فیلم ها یا تئاتر هایی بسیار موفق، که تمام بلیطهاش فروش میره
دست فول در پوکر که دست بالایی است.
اصطلاحی است که معمولا اعلامیه فروش کل و اتمام بلیط یک فیلم یا کنسرت یا سیرک و. . . را اعلام می کند و بعبارت دیگر حاکی از موفقیت ترتیب دهنده آن مراسم است . ( اعلان اتمام بلیط )

بپرس