full bodied

/ˈfʊlˈbɑːdid//fʊlˈbɒdɪd/

(شراب یا خوراک و غیره) قوی و خوشمزه، پر طعم و بو، تنومند، عظیم الجثه، پرمعنی، مهم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: characterized by fullness or richness of flavor.
متضاد: tasteless, weak
مشابه: mellow, robust

- a full-bodied sherry
[ترجمه گوگل] یک شری پر بدن
[ترجمه ترگمان] یک گیلاس مشروب سالم،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• full of flavor; intense

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
پرمایه / غنی / قوی / پرحجم
در زبان محاوره ای:
جون دار، حسابی، پرمزه، سنگین، قوی، پر و پیمون
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( چشایی – نوشیدنی ها ) :**
...
[مشاهده متن کامل]

برای توصیف نوشیدنی هایی مثل شراب، قهوه یا چای که طعم، بافت و غلظت قوی و غنی دارن
مثال: This is a full - bodied red wine with hints of blackberry.
این یه شراب قرمز پرمایه ست با ته مزه ی تمشک.
2. ** ( صوتی – موسیقی ) :**
برای توصیف صدایی که پر، گرم و قوی ست—مثل صدای ساز یا خواننده
مثال: Her voice was full - bodied and resonant.
صدایش پرحجم و طنین دار بود.
3. ** ( استعاری – ادبی یا فرهنگی ) :**
برای توصیف چیزی که غنی، کامل یا تأثیرگذار باشه—مثل شخصیت، متن یا تجربه
مثال: The novel offers a full - bodied portrayal of post - war life.
رمان تصویری پرمایه از زندگی پس از جنگ ارائه می ده.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
rich – robust – intense – deep – hearty – flavorful

داشتن عطر و طعم شدید و غنی ( مثلا در مورد شراب کابرنه )
rich and satisfying in flavour
robust
( طعم ) خوب
خوش طعم
پر طعم و بو برای مشروب به کار می رود.
a spicy, full - bodied white wine