full blown

/ˈfʊlˈbloʊn//fʊlbləʊn/

(گل) شکفته، باز شده، تمام شکفته، پرباد، کامل، کاملا افراشته باز، تمام شگفته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: at peak bloom.

- full-blown roses
[ترجمه زهرا محرابیان] تمام و کمال
|
[ترجمه گوگل] گل رز کامل
[ترجمه ترگمان] رز ماری که پر از گل سرخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: completely developed or matured.
متضاد: incipient
مشابه: full-fledged, mature

- a full-blown woman
[ترجمه گوگل] یک زن تمام عیار
[ترجمه ترگمان] یه زن دیوانه ساز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a full-blown marketing strategy
[ترجمه گوگل] یک استراتژی بازاریابی تمام عیار
[ترجمه ترگمان] یک استراتژی بازاریابی تمام عیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• completely developed, fully mature, in full bloom
full-blown things are complete and fully developed.

پیشنهاد کاربران

Full blown [adj - only before noun]
having all the characteristics of somebody/something; fully developed
1. تمام عیار، کامل، درست حسابی ( یعنی همه ویژگی های چیزی رو برای "اون چیز بودن" داره )
...
[مشاهده متن کامل]

2. کاملا پیشرفت/پیشروی/رشد کرده، کاملا پیشرفته ( برای بیماری و این چیزا معمولا )
The border dispute turned into a full - blown crisis.
مناقشه مرزی به یک بحران تمام عیار تبدیل شد.
What began as a serious oil spill has become a full - blown environmental disaster.
چیزی که به عنوان نشت نفت جدی شروع شد، الان به یک فاجعه زیست محیطی تمام عیار تبدیل شده.
Aspirin reduces your chances of having a full - blown stroke.
آسپرین شانس شما را برای سکته کامل کاهش می دهد.
full - blown AIDS
ایدزِ کامل ( ایدزی که کاملا در بدن رشد کرده و پیشروی کرده )

کامل شده و جامع
بیماری پیشروی کرده
Full blown cold : سرماخوردگی درست حسابی
Full blown disease مریضی حسابی
Full blown hypertensionفشارخون زیاد
Full blown headache سردرد درست درمان
Full blown seizure حمله ناگهانی مرض
adjective [ before noun ]
completely developed
صفت، پیش از اسم
کاملاً پیشرفته، همه جانبه
full - blown AIDS
Aspirin reduces your chances of having a full - blown stroke
Compounding this dilemma is the fact that the Israeli political system is in a full - blown crisis
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/full-blown
Having all the qualities of something
هر چیزی که مرحله رشد خودش رو طی کرده و الان به بلوغ کامل یا رشد نهایی خودش رسیده .
The drop in shares could develop into a full - blown crisis
ریزش سهام میتونه به یک فاجعه کامل تبدیل بشه.
@لَنگویچ

( بیماری ) پیشرفته، کاملا پیشرفت کرده، در مرحله کامل پیشرفت
پیشرفت کامل ( بیماری )
completely/fully developed*
having all the qualities of something that is at its most complete or advanced stage*
possessing or exhibiting all the usual or necessary features or symptoms*

کاملا شکوفا، کاملا شکفته
گل کامل باز شده
تمام عیار

بپرس