full blooded

/ˈfʊlˈblədəd//fʊlˈblʌdɪd/

کامل، تمام عیار، تمام و کمال، به تمام معنی، (انسان و اسب و سگ و غیره) از نژاد خالص، پاکزاد، خوش نسل، نیک تبار، شریف، اصیل، معتبر، از نژاد اصیل پاک نژاد، خوش بنیه، نیرومند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: full-bloodedness (n.)
(1) تعریف: descended from a pure stock, as of race or breed.

- a full-blooded Eskimo
[ترجمه گوگل] یک اسکیمو خون کامل
[ترجمه ترگمان] یه اسکیمو کاملا خونسرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having all the characteristics of.

- a full-blooded anarchist
[ترجمه گوگل] یک آنارشیست تمام عیار
[ترجمه ترگمان] یه هرج و مرج طلبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: energetic; hearty.

- a full-blooded sportsman
[ترجمه گوگل] یک ورزشکار تمام عیار
[ترجمه ترگمان] یه ورزش کار اصیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• purebred; of unmixed ancestry; pedigreed
full-blooded is used to describe things that are intense or complete.

پیشنهاد کاربران

بپرس