ful


ful _
پسوند:، (صفت ساز) پر، - دار، - ناک، - کار [painfull و masterful و forgetful]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: full of; characterized by.

- cheerful
[ترجمه گوگل] بشاش
[ترجمه ترگمان] شاد …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- plentiful
[ترجمه محمدباقر] زیاد
|
[ترجمه گوگل] فراوان
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: causing.

- wonderful
[ترجمه گوگل] فوق العاده
[ترجمه ترگمان] عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- pitiful
[ترجمه گوگل] رقت انگیز
[ترجمه ترگمان] رقت انگیز بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: having qualities of; like; resembling.

- fanciful
[ترجمه گوگل] خیالی
[ترجمه ترگمان] خیال می کنم …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: tending, able, or liable to.

- hurtful
[ترجمه گوگل] آسیب زا
[ترجمه ترگمان] hurtful
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: an amount that will fill (such) a thing.

- mouthful
[ترجمه گوگل] قلنبه سلنبه
[ترجمه ترگمان] پر از دهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This festival is a cheer ful occasion.
[ترجمه گوگل]این جشنواره یک مناسبت شاد است
[ترجمه ترگمان]این جشنواره یک فرصت شاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The hum of voices is purpose ful; all are actively engaged.
[ترجمه گوگل]زمزمه صداها هدفمند است همه فعالانه درگیر هستند
[ترجمه ترگمان]زمزمه صداها هدف است، همه به طور فعال درگیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Record-breaking ful Following sentence incomplete; original unavailable Hold tight!
[ترجمه گوگل]رکوردشکنی ful جمله زیر ناقص; اصلی در دسترس نیست محکم نگه دارید!
[ترجمه ترگمان]رکورد شکست در دنبال جمله ناقص؛ اصلی موجود در دسترس نیست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can't be too care ful in dong this experiment.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید در انجام این آزمایش خیلی مراقب باشید
[ترجمه ترگمان]تو از این آزمایش بیش از اندازه care
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We wish you a bright and succe ful New Year.
[ترجمه گوگل]سالی پر از شادی و موفقیت برای شما آرزومندیم
[ترجمه ترگمان]ما برای شما سال نو و پر زرق و برق آرزو می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many adjectives terminate in - ful.
[ترجمه گوگل]بسیاری از صفت ها به ful ختم می شوند
[ترجمه ترگمان]خیلی از صفات رو به اتمام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ful - time after a year or more of work.
[ترجمه گوگل]تمام وقت پس از یک سال یا بیشتر کار
[ترجمه ترگمان]Ful - زمان بعد از یک سال یا بیشتر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Not all English words which end in - ful are adjectives.
[ترجمه گوگل]همه کلمات انگلیسی که به - ful ختم می شوند صفت نیستند
[ترجمه ترگمان]تمام کلماتی که به زبان انگلیسی پایان می یابند، صفت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. People wearing color - ful clothing thronged the department stores and bookstores.
[ترجمه گوگل]مردمی که لباس های رنگارنگ پوشیده بودند در فروشگاه ها و کتابفروشی ها ازدحام کردند
[ترجمه ترگمان]افرادی که لباس های رنگارنگ به تن داشتند، در فروشگاه های این بخش و کتابفروشی ها ازدحام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We sincerely hope our discussion will ful conclusion.
[ترجمه گوگل]ما صمیمانه امیدواریم که بحث ما به نتیجه کامل برسد
[ترجمه ترگمان]ما صادقانه امیدواریم که بحث ما به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's not very skil ( l ) ful with her chopsticks [ at using chopsticks ] .
[ترجمه گوگل]او خیلی ماهر نیست (ل) با چاپستیک هایش [در استفاده از چاپستیک]
[ترجمه ترگمان]او خیلی با چوب غذاخوری خود (با استفاده از چوب غذاخوری)آشنا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During the last few monthsH 1 N 1 ful has set off across the whole world.
[ترجمه گوگل]در طول چند ماه گذشته H 1 N 1 ful در سراسر جهان حرکت کرده است
[ترجمه ترگمان]در طول چند ماه گذشته، در سراسر جهان آغاز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He became a succe ful actor and started writing plays.
[ترجمه گوگل]او بازیگر موفقی شد و شروع به نوشتن نمایشنامه کرد
[ترجمه ترگمان]او بازیگر succe شد و شروع به نوشتن نمایشنامه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For a succe ful writing activity to ha en, both are nece ary.
[ترجمه گوگل]برای موفقیت آمیز بودن یک فعالیت نوشتاری، هر دو ضروری هستند
[ترجمه ترگمان]برای یک فعالیت نوشتاری خوب، هر دوی آن ها nece ary هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• -ful is used to form nouns referring to the amount of a substance that an object contains.

پیشنهاد کاربران

پسوند صفت ساز به معنی:
full of something : پر از چیزی
پس با پسوندهای ( - پُر، - دار، - مند، - ناک، - کار، - آمیز ) می توان آنها را معنا کرد:
eventful: پر حادثه
restful: پرآسایش
painful دردناک
...
[مشاهده متن کامل]

colorful: پررنگ = رنگارنگ
forgetful: فراموش - کار
mindful: ذهن - مند، پر از دهن، اندیشناک
peaceful: صلح - آمیز
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
همچنین می تواند در نقش صفت ساز هم ظاهر شود: مثال: "grateful" سپاسگزار

پای پاییز

پر

بپرس