fuel gauge

جمله های نمونه

1. The pilot checked the fuel gauge frequently.
[ترجمه گوگل]خلبان مرتباً نشانگر سوخت را چک می کرد
[ترجمه ترگمان]خلبان میزان سوخت را به طور مرتب بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fuel gauge read a little over half full.
[ترجمه گوگل]نشانگر بنزین کمی بیشتر از نیمه پر بود
[ترجمه ترگمان]حجم سوخت کمی بیش از نیمی از آن را مطالعه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was installing a fuel gauge on top of the tank when it blew up.
[ترجمه گوگل]او در حال نصب نشانگر سوخت بالای باک بود که منفجر شد
[ترجمه ترگمان]او در حال نصب یک لوله سوخت در بالای تانک بود که منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ever-moving needle on the tank-mounted fuel gauge will remind you.
[ترجمه گوگل]سوزن همیشه در حال حرکت روی نشانگر سوخت روی مخزن شما را به یاد می آورد
[ترجمه ترگمان]عقربه ساعت در حال حرکت بر روی سطح سوخت تانک به شما یادآوری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The driver glanced at his fuel gauge.
[ترجمه گوگل]راننده نگاهی به نشانگر بنزین خود انداخت
[ترجمه ترگمان]راننده به منبع سوخت خود نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The speedometer, tachometer, trip meter, fuel gauge and other indicators are set in optimum position to keep the field of vision clear.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج، سرعت سنج، سفرسنج، گیج سوخت و سایر نشانگرها در موقعیت بهینه تنظیم شده اند تا میدان دید را شفاف نگه دارند
[ترجمه ترگمان]سرعت سنج، سرعت سنج، meter، درجه سوخت و دیگر شاخص ها در موقعیت بهینه برای حفظ میدان دید مشخص شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fuel gauge dropped gradually toward zero.
[ترجمه گوگل]گیج بنزین به تدریج به سمت صفر کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]میزان سوخت به تدریج به سمت صفر کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fuel gauge reads below zero.
[ترجمه گوگل]نشانگر سوخت زیر صفر نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان]اندازه سوخت زیر صفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fuel gauge dropped swiftly towards zero.
[ترجمه گوگل]نشانگر سوخت به سرعت به سمت صفر کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]سطح گاز به سرعت به سمت صفر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "The fuel gauge is broken. " — "Broken? How do you mean?".
[ترجمه گوگل]"سنج سنج سوخت خراب است " - "شکسته است؟ منظورت چطور است؟"
[ترجمه ترگمان]\"درجه سوخت شکسته شد\" - شکسته شد؟ منظورت چیست؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fuel gauge indicated that the tank was quite full.
[ترجمه گوگل]نشانگر سوخت نشان می داد که باک کاملاً پر است
[ترجمه ترگمان]عقربه سوخت نشان می داد که مخزن کاملا پر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A Land Rover mechanic replaced the stabiliser unit behind the dash - the fuel gauge worked again but not the temperature gauge.
[ترجمه گوگل]یک مکانیک لندرور واحد تثبیت کننده پشت داشبورد را جایگزین کرد - سنج سوخت دوباره کار کرد اما سنج دما نه
[ترجمه ترگمان]خودروی لندرور جایگزین واحد stabiliser در پشت داشبورد شد - درجه سوخت دوباره کار کرد اما نه درجه دما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As we headed up Hartshead Moor, I checked my fuel gauge and started sweating again.
[ترجمه گوگل]همانطور که به سمت هارتس هد مور می رفتیم، سنج سوختم را چک کردم و دوباره شروع به عرق کردن کردم
[ترجمه ترگمان]همچنان که به سمت عرب حرکت می کردیم، gauge را بررسی کردم و دوباره شروع به عرق ریختن کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Should the car need a higher octane rating, there will be an indication in the owner's manual and perhaps under the fuel gauge and by the fuel fill hole.
[ترجمه گوگل]اگر خودرو به درجه اکتان بالاتری نیاز داشته باشد، نشانه ای در دفترچه راهنمای مالک و شاید در زیر نشانگر سوخت و سوراخ پرکننده سوخت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که این خودرو به درجه اکتان بالاتری نیاز داشته باشد، یک نشانه در کتابچه راهنما و شاید زیر سطح سوخت و با حفره پر کننده سوخت وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• instrument for measuring fuel

پیشنهاد کاربران

Fuel gauge will be reset causing batter
Capaciity inaccurate
Do nat use it unles it is Written in your test procedure
fuel gauge
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

آمپر سوخت ( درصفحه کیلومتر )

بپرس