fucked upness

پیشنهاد کاربران

کلمه **"fucked - upness"** یک اصطلاح بسیار غیررسمی، عامیانه و حتی توهین آمیز در انگلیسی است که از ترکیب صفت **"fucked - up"** ( به معنای به هم ریخته، نامنظم، غیرعادی، یا خراب ) و پسوند **" - ness"** ( برای ساخت اسم از صفت ) تشکیل شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

- **معنی:**
- حالتی از آشفتگی، بی نظمی، یا غیرعادی بودن
- وضعیت نامطلوب، نابسامانی یا خرابی
- گاهی به معنای شدت فاجعه یا ناهنجاری در یک موقعیت، شخص یا وضعیت
- **کاربرد:**
- در مکالمات دوستانه، غیررسمی و گاهی برای بیان ناامیدی یا شوخی استفاده می شود.
- معمولاً برای توصیف شرایطی به کار می رود که گیج کننده، غمگین، یا غیرمنطقی هستند.
- **مثال:**
- *The fucked - upness of the situation was overwhelming. *
( شدت آشفتگی و نابسامانی وضعیت خیلی زیاد بود. )
- *He couldn’t handle the fucked - upness of his life anymore. *
( او دیگر نمی توانست این همه آشفتگی و بی نظمی را در زندگی اش تحمل کند. )
- - -
## **معادل های فارسی**
- **آشفتگی و نابسامانی**
- **بی نظمی و خرابی**
- **شدت فاجعه یا ناهنجاری**
- **به هم ریختگی** ( در برخی موارد )
- **وضعیتِ خراب/به هم ریخته** ( به صورت غیررسمی )
- - -
**توجه:**
این اصطلاح بسیار غیررسمی و گاهی توهین آمیز است و در مکالمات رسمی یا اداری نباید استفاده شود.
در فارسی نیز معادل های آن عموماً در گفتارهای دوستانه و غیررسمی کاربرد دارند.

بپرس