fuck around


(خودمانی) 1- وقت تلف کردن، (وقت) به بطالت گذراندن 2- (با: with) سر به سر گذاشتن، دخالت کردن (در)، فضولی کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: (slang) to act idly or foolishly.

(2) تعریف: to indulge in promiscuous sex.

پیشنهاد کاربران

وقت را تلف نکن، گیج نزن
Don't fuck around
وقت تلف کردن / مسخره بازی درآوردن / بی مسئولیتی کردن - فعل عبارتی
Stop fucking around and get back to work
هرز پریدن / خیانت کردن ( جنسی ) - فعل عبارتی
He was fucking around with someone else while he was married
...
[مشاهده متن کامل]

ور رفتن / دستکاری کردن ( معمولاً بی دقت یا نادرست ) - فعل عبارتی
Dont fuck around with the settings if you dont understand them
کسی را اذیت کردن / سر کار گذاشتن / بدرفتاری کردن / فریب دادن - فعل عبارتی
Stop fucking around with me and tell me the truth

دخالت کردن در یک موضوع یا مسئله
بی بند و بار بودن
کس چرخ زدن
( خودمونی ) سر به سر کسی گذشتن ، کسی را اسکل کردن یا سرکار گذشتن
کس موش چال کردن
گور بابای بقیه
احمقانه عمل کردن
سرو گوش آب دادن
فضولی کردن در کار کسی

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)