دیکشنری
مترجم
بپرس
frumenty
/ˈfruːməntiː/
/ˈfruːməntɪ/
معنی
: بلغور
معانی دیگر
: (خوراک : بلغور گندم که در شیر جوشانده شده و به آن شکر و ادویه افزوده اند) فرنی گندم، گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
دنبال کنید
مترادف ها
بلغور
(اسم)
frumenty, grout
انگلیسی به انگلیسی
• boiled wheat porridge seasoned with cinnamon and sugar (also furmenty)
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها