fruits

جمله های نمونه

1. fruits abound in esfahan
در اصفهان میوه فراوان است.

2. fruits and vegetables
میوه جات و سبزیجات

3. fruits are cheap when they are plentiful and expensive when they are scarce
میوه ها در هنگام فراوانی ارزان و در زمان کمیابی گران هستند.

4. fruits are ripe for picking
میوه ها آماده ی چیدن هستند.

5. fruits like apples, pears,and grapes
میوه هایی مانند سیب و گلابی و انگور

6. fruits of various kinds
انواع مختلف میوه،میوه های جور واجور

7. fruits such as apples and oranges
میوه های از قبیل سیب و پرتقال

8. fruits touched by frost
میوه هایی که سرما به آنها آسیب رسانده است.

9. immature fruits
میوه های کال

10. infant fruits
میوه های نارس

11. most fruits are healthful
اکثر میوه ها برای سلامتی مفید هستند.

12. precooled fruits
میوه های سردخانه ای

13. the fruits of his seed
تخم و ترکه ی او،فرزندان او

14. the fruits of the earth
محصولات زمین

15. these fruits are comparatively cheap
این میوه ها نسبتا ارزانند.

16. bruised fruits
میوه های آبگز،میوه های آفت زده (دارای لکه ی پوسیدگی)

17. citrus fruits
مرکبات،نارنگان،میوه های مثل لیمو و پرتقال و غیره

18. a package of fruits
یک جعبه میوه

19. apples and other fruits
سیب و میوه های دیگر

20. she lives on fruits and vegetables
غذای او میوه و سبزیجات است.

21. the irradiation of fruits makes them last longer
تابش زده سازی میوه جات دوام آنها را بیشتر می کند.

22. a bowl full of fruits
یک قدح پر از میوه

23. a plate full of fruits
یک بشقاب پر از میوه

24. his diet consisted of fruits and simple country dishes
رژیم او از میوه و غذاهای ساده ی روستایی تشکیل می شد.

25. fruit sellers pulled carts of fruits and vegetables along the streets
میوه فروش ها گاری های میوه و سبزی را در خیابان ها می کشیدند.

26. native women poising baskets full of fruits on their heads crossed the river
زن های بومی در حالی که سبد پر از میوه روی سرخود حمل می کردند از رودخانه عبور کردند.

27. the farmers offered him their choicest fruits
روستاییان بهترین میوه های خود را به او پیشکش کردند.

28. every man has the right to enjoy the fruits of his labors
هر کسی حق دارد از ثمره ی زحمات خود بهره مند شود.

29. i do pleasure in the flavor of these fruits
از طعم این میوه ها واقعا لذت می برم.

30. as i was paying, the shop boy bagged the fruits
من که پول می دادم شاگرد مغازه میوه ها را در پاکت گذاشت.

31. he went out of the store with two sacks full of fruits
با دو پاکت پر از میوه از فروشگاه خارج شد.

پیشنهاد کاربران

بعضی جاها به معنی ثمره هم هست.
مثل:
He saw the fruits of his work
اینجا معنی ثمرات میده
انواعی از میوه ها
چندین میوه
میوه ها

بپرس