fruiting body

/ˈfruːtɪŋˈbɑːdi//ˈfruːtɪŋˈbɒdi/

معنی: تخمدان، هاگدان، عضو مولد تخم یا هاگ
معانی دیگر: (گیاه شناسی - اندام هاگ آور قارچ) هاگ زا، اندام بار دهی

جمله های نمونه

1. If fruiting bodies are present, these should be treated with fungicide to prevent the spread of air-borne spores.
[ترجمه گوگل]در صورت وجود اجسام بارده، باید با قارچ کش درمان شوند تا از انتشار هاگ های موجود در هوا جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]اگر بدن های fruiting وجود داشته باشند، باید با قارچ کش رفتار شود تا از گسترش of air جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An inedible or poisonous fungus with an umbrella-shaped fruiting body.
[ترجمه گوگل]یک قارچ غیرخوراکی یا سمی با بدن میوه چتری شکل
[ترجمه ترگمان]یک قارچ سمی و یا سمی با بدنه چتر شکل چتر دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion The culture cycle of Cordyceps militaris fruiting body can be shortened by this method.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری چرخه کشت بدن باردهی Cordyceps militaris را می توان با این روش کوتاه کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری چرخه فرهنگ of militaris fruiting می تواند با این روش کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dehiscent Describing a fruit or fruiting body that opens at maturity to release the seeds or spores.
[ترجمه گوگل]Dehiscent توصیف یک میوه یا بدن میوه ای که در زمان بلوغ برای آزاد کردن دانه ها یا هاگ ها باز می شود
[ترجمه ترگمان]Dehiscent یک بدن میوه یا fruiting را توصیف می کند که در بلوغ برای آزاد کردن دانه ها و یا spores باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Crude polysaccharide was obtained from Agaricus blazei Murill fruiting body by hot water extraction, ethanol precipitation and pronase treatment.
[ترجمه گوگل]پلی ساکارید خام از بدن باردهی Agaricus blazei Murill با استخراج آب گرم، رسوب اتانول و تیمار پروناز به دست آمد
[ترجمه ترگمان]polysaccharide خام از agaricus blazei Murill fruiting به وسیله استخراج آب داغ، رسوب اتانول و تیمار pronase بدست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Indehiscent Describing a fruit or fruiting body that does not open at maturity to release the seeds or spores.
[ترجمه گوگل]Indehiscent توصیف میوه یا بدن میوه ای که در زمان بلوغ برای آزاد کردن دانه ها یا هاگ ها باز نمی شود
[ترجمه ترگمان]Indehiscent یک بدن میوه یا fruiting را توصیف می کند که در بلوغ برای آزاد کردن دانه ها و یا spores باز نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A jelly fungus with an erect whitish fruiting body and a highly variable shape (sometimes resembling coral fungi).
[ترجمه گوگل]قارچ ژله‌ای با بدن میوه‌ای مایل به سفید و شکل بسیار متغیر (گاهی شبیه قارچ‌های مرجانی)
[ترجمه ترگمان]یک قارچ ژله دار با بدن fruiting و شکل بسیار متغیری است (گاهی به قارچ مرجان شباهت دارد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hymenium (pl. hymenia) A layer of the fruiting body of certain ascomycete and basidiomycete fungi in which the asci or basidia are borne.
[ترجمه گوگل]هیمنیوم (pl hymenia) لایه ای از بدن باردهی برخی از قارچ های آسکومیست و بازیدیومیست که در آن آسک یا بازیدیا منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]Hymenium (pl) hymenia)یک لایه از بدن fruiting از قارچ ascomycete و basidiomycete که در آن the یا basidia متحمل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When faced with starvation, cells form a macroscopic fruiting body containing thousands of resting myxospores.
[ترجمه گوگل]وقتی با گرسنگی مواجه می‌شوند، سلول‌ها یک بدن میوه‌دهی ماکروسکوپیک حاوی هزاران میکسوسپور در حال استراحت را تشکیل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]پس از مواجهه با گرسنگی، سلول ها بدن fruiting ماکروسکوپی را تشکیل می دهند که شامل هزاران of استراحت دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When this process is complete, the fruiting body, which is what we normally think of when we think of a shiitake mushroom, extends out from the log, available for culinary enjoyment.
[ترجمه گوگل]هنگامی که این فرآیند کامل شد، بدن میوه، چیزی است که ما معمولاً وقتی به قارچ شیتاکه فکر می کنیم، از درخت خارج می شود و برای لذت آشپزی در دسترس است
[ترجمه ترگمان]وقتی این فرآیند کامل است، بدن fruiting، که معمولا وقتی به قارچ shiitake فکر می کنیم، از log جدا می شود و برای لذت culinary در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A small opening or pore, as of a fruiting body.
[ترجمه گوگل]دهانه یا منافذ کوچک، مانند یک بدن میوه
[ترجمه ترگمان]باز کردن یا باز کردن حفره ها، به عنوان یک جسم fruiting
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods Fruiting body of Cordyceps militaries was cultured by the orthogonal design.
[ترجمه گوگل]روش‌ها میوه‌دهی سربازان کوردیپس با طرح متعامد کشت داده شد
[ترجمه ترگمان]روش های بدن نیروهای نظامی Cordyceps توسط طراحی متعامد آموزش داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dehiscent Describing a fruit or fruiting body that opens at maturity to release the seeds or spores. Dehiscence may be violent to aid seed dispersal. Compare indehiscent.
[ترجمه گوگل]Dehiscent توصیف یک میوه یا بدن میوه ای که در زمان بلوغ برای آزاد کردن دانه ها یا هاگ ها باز می شود جداسازی ممکن است برای کمک به پراکندگی بذر خشن باشد بی بند و باری را مقایسه کنید
[ترجمه ترگمان]Dehiscent یک بدن میوه یا fruiting را توصیف می کند که در بلوغ برای آزاد کردن دانه ها و یا spores باز می شود dehiscence ممکن است برای کمک به پراکندگی بذر سخت باشد indehiscent را مقایسه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The result showed that hyphae of Tremella fruiting body can get nutrients through direct transmit of hyphae of Cohabitant fungi which means the existence of binding site.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که هیف‌های تنه بارده ترملا می‌توانند از طریق انتقال مستقیم هیف‌های قارچ‌های هم‌زمان که به معنای وجود محل اتصال است، مواد مغذی دریافت کنند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که hyphae بدن Tremella می توانند از طریق انتقال مستقیم hyphae قارچ Cohabitant که به معنی وجود محل های اتصال هستند، مواد مغذی را دریافت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For instance, when nutrients run low, individual myxobacteria (slime bacteria) may come together to form a fruiting body to produce spores.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، هنگامی که مواد مغذی کم می‌شوند، میکسوباکتری‌های منفرد (باکتری‌های لجن) ممکن است با هم جمع شوند و یک بدن میوه‌دهی برای تولید هاگ تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]برای مثال زمانی که مواد مغذی پایین می آیند، myxobacteria منفرد (باکتری های شوره یا لجن)ممکن است برای تشکیل یک بدن fruiting به منظور تولید spores به هم متصل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخمدان (اسم)
fruiting body

هاگدان (اسم)
fruiting body

عضو مولد تخم یا هاگ (اسم)
fruiting body

پیشنهاد کاربران

بپرس