frugally


باصرفه جویی، صرفه جویانه، ازروی میانه روی یاامساک

جمله های نمونه

1. They lived frugally off a diet of porridge and lentils.
[ترجمه گوگل]آنها با صرفه جویی در رژیم غذایی حاوی فرنی و عدس زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با صرفه جویی در رژیم غذایی و عدس زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was enjoined to live more frugally.
[ترجمه گوگل]به او دستور داده شده بود که با صرفه جویی بیشتری زندگی کند
[ترجمه ترگمان] به من دستور می داد که راحت تر زندگی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She keeps house industriously and frugally and niggles over every detail of each bill.
[ترجمه گوگل]او به سختی و صرفه جویی خانه را حفظ می کند و به جزئیات هر صورت حساب اهمیت می دهد
[ترجمه ترگمان]او با صرفه جویی و صرفه جویی در تمام جزئیات هر لایحه خانه را با صرفه جویی و صرفه جویی نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He frugally saved various bits of the machine in carefully marked boxes.
[ترجمه گوگل]او با صرفه جویی قطعات مختلفی از دستگاه را در جعبه هایی که به دقت علامت گذاری شده بودند ذخیره کرد
[ترجمه ترگمان]با frugally قطعات مختلف دستگاه را با احتیاط ذخیره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He does not smoke, eats frugally to keep down his weight and trains six days each week.
[ترجمه گوگل]او سیگار نمی کشد، با صرفه جویی غذا می خورد تا وزن خود را کاهش دهد و شش روز در هفته تمرین می کند
[ترجمه ترگمان]او سیگار نمی کشد، صرفه جویی می کند تا وزن خود را حفظ کند و هر هفته شش روز تمرین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We would live frugally, on a strict budget, and save every penny we could.
[ترجمه گوگل]ما با صرفه جویی زندگی می کردیم، با بودجه ای سخت و هر پنی که می توانستیم پس انداز می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما با صرفه جویی در بودجه شدید زندگی می کردیم و هر پنی را که می توانستیم پس انداز می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We lived fairly frugally.
[ترجمه گوگل]ما نسبتاً مقتصدانه زندگی می کردیم
[ترجمه ترگمان]خیلی با صرفه جویی زندگی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We had to live frugally after the war.
[ترجمه گوگل]بعد از جنگ مجبور شدیم با صرفه جویی زندگی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم بعد از جنگ با صرفه جویی زندگی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The enterprise is in live frugally, common people criterion enclasp pocket.
[ترجمه گوگل]این شرکت در جیب صرفه جویی زندگی می کنند، مردم عادی معیار محصور کردن جیب
[ترجمه ترگمان]این شرکت در صرفه جویی در زندگی، مردم عادی و جیب enclasp است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The live frugally of ad firm results from advertisement advocate cost is cut.
[ترجمه گوگل]صرفه جویی زنده از شرکت تبلیغاتی ناشی از هزینه های مدافع تبلیغات کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]صرفه جویی در مصرف کنندگان آگهی می تواند از هزینه تبلیغات تبلیغ حذف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, she obtained financial sponsorship from a company and managed by living frugally.
[ترجمه گوگل]با این حال، او از یک شرکت حمایت مالی دریافت کرد و با صرفه جویی زندگی کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، او حمایت مالی از یک شرکت را به دست آورد و با امساک امرار معاش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, when making spur-of-the-moment entertainment or social choices, suggest frugally but don't point it out.
[ترجمه گوگل]با این حال، زمانی که سرگرمی‌های فوری یا انتخاب‌های اجتماعی انجام می‌دهید، با صرفه‌جویی پیشنهاد دهید، اما به آن اشاره نکنید
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنگام ایجاد سرگرمی - آنی یا انتخاب های اجتماعی، با صرفه جویی پیشنهاد دهید، اما به آن توجه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The application of intelligent water-meter not only improves work efficiency of the department supplying water but also creates a condition for using water frugally and rationally.
[ترجمه گوگل]استفاده از کنتور آب هوشمند نه تنها بازده کاری بخش تامین آب را بهبود می بخشد، بلکه شرایطی را برای استفاده بهینه و منطقی از آب ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]کاربرد کنتور هوشمند نه تنها کارایی کار بخش تامین آب را بهبود می بخشد بلکه شرایطی را برای استفاده از صرفه جویی در آب و منطقی به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• thriftily, sparingly, in an economical manner; stingily

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : frugality
✅️ صفت ( adjective ) : frugal
✅️ قید ( adverb ) : frugally
به صرفه ، اقتصادی ، صرفه جویانه
He�lives�frugally in a�small�room, �surviving�on�bread�and�cheese.
e. g. They lived frugally off a diet of beans and lentils
اونها صرفه جویانه زندگی می کردند با خوردن لوبیا و عدسی جات

بپرس