frowning

جمله های نمونه

1. frowning detracts from her beauty
اخم کردن از زیبایی او می کاهد.

2. She stood up, frowning at the creases in her silk dress.
[ترجمه گوگل]از جایش بلند شد و به چروک های لباس ابریشمی اش اخم کرد
[ترجمه ترگمان]بلند شد و چین های پیراهن ابریشمی خود را درهم کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He sat frowning over a crossword puzzle.
[ترجمه گوگل]با اخم روی جدول کلمات متقاطع نشست
[ترجمه ترگمان]با اخم روی جدول حل جدول نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What's wrong? Why are you frowning?
[ترجمه فاطمه] چی شده ؟ چرا اخم می کنی ؟
|
[ترجمه گوگل]مشکل چیه؟ چرا اخم می کنی؟
[ترجمه ترگمان]مشکل چیه؟ چرا اخم می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What are you frowning at me for?
[ترجمه گوگل]برای چی به من اخم می کنی؟
[ترجمه ترگمان]واسه چی داری به من اخم می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why are you frowning at me?
[ترجمه گوگل]چرا به من اخم می کنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا به من اخم می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The manager sat frowning behind his desk throughout the whole interview.
[ترجمه هستی جوان راد] مدیر کل در طول تمام مصاحبه با اخم پشت میزش نشسته بود.
|
[ترجمه گوگل]مدیر در تمام مدت مصاحبه با اخم پشت میزش نشست
[ترجمه ترگمان]مدیر کل مصاحبه روی میزش نشسته بود و اخم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She read through the letter, frowning at its contents.
[ترجمه گوگل]او نامه را خواند و به محتوای آن اخم کرد
[ترجمه ترگمان]نامه را خواند و به محتویات آن اخم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Joel stood apart from the group, frowning.
[ترجمه گوگل]جوئل جدا از گروه ایستاد و اخم کرد
[ترجمه ترگمان]جو در حالی که اخم کرده بود، از گروه جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She studied the letter, frowning thoughtfully.
[ترجمه گوگل]نامه را مطالعه کرد و متفکرانه اخم کرد
[ترجمه ترگمان]جما در حالی که متفکرانه اخم کرده بود، نامه را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He looked at the coded message, frowning in concentration.
[ترجمه گوگل]با تمرکز اخم هایش به پیام رمزگذاری شده نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او به پیام رمزی نگاه کرد و در تمرکز اخم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She opened the door and stood there, frowning at me.
[ترجمه گوگل]در را باز کرد و همانجا ایستاد و به من اخم کرد
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و آنجا ایستاد، به من اخم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Frowning detracts from her beauty.
[ترجمه گوگل]اخم کردن از زیبایی او می کاهد
[ترجمه ترگمان]با اخم از زیباییش به بیرون نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Why are you frowning?
[ترجمه گوگل]چرا اخم می کنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا اخم می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• showing displeasure or anger; scowling, glowering

پیشنهاد کاربران

اخمو. اخم آلود. گرفته. درهم. عبوس
مثال:
Indeed we fear from our lord a frowning and fateful day.
براستی ما از پروردگارمان می ترسیم، {از} روز عبوس و شوم و سرنوشت ساز
�إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا�
اخم کردنی که همراه با فکر کردن میاد، حاکی از نگاه بالا به پایین برای تایید یا رد کردن چیزی.
اخم کردن

بپرس