1. frothy beer
آبجو پر کف
2. Beat the eggs up to a frothy consistency.
[ترجمه گوگل]تخممرغها را با همزن بزنید تا حالت کفآلود پیدا کند
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ ها را با یک سازگاری frothy خرد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Beat the mixture until it becomes frothy.
4. Add the eggs and beat until frothy.
[ترجمه گوگل]تخم مرغ ها را اضافه کنید و هم بزنید تا کف کند
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ را اضافه کنید و تا لحظه frothy بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Gao Yang noticed a frothy string of bloody sputum at the corner of his mouth and felt sorry for the sharp-tongued fellow.
[ترجمه گوگل]گائو یانگ متوجه یک رشته خلط خون آلود در گوشه دهانش شد و برای همنوع تیز زبان متاسف شد
[ترجمه ترگمان]Gao، او را دید که در گوشه دهانش یک خلط خونی خون آلود دیده می شود و احساس تاسف کرد که او آدم sharp است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Whip it into a frothy,(Sentence dictionary) intoxicating potion.
[ترجمه گوگل]آن را به یک معجون مست کننده کف آلود (فرهنگ جملات) بزنید
[ترجمه ترگمان]فیلم \"ویپ ایت\" (Whip It)a و intoxicating است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In the other three novels frothy dialogue and sparkling wit tend to overshadow the deeper philosophical issues at stake.
[ترجمه گوگل]در سه رمان دیگر، گفتوگوهای پف آلود و شوخ طبعی درخشان، موضوعات عمیقتر فلسفی را تحت الشعاع قرار میدهند
[ترجمه ترگمان]در سه رمان دیگر، گفتمان frothy و شوخ طبعی درخشان، موضوعات فلسفی عمیق تر را تحت الشعاع قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He did, on a frothy gurgle of blood.
[ترجمه گوگل]او این کار را با غرغر کف آلود خون انجام داد
[ترجمه ترگمان]با صدای خس خسی شروع به خندیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Frothy, frivolous stuff with enough sweetness to give Christmas pud a run for its money.
[ترجمه گوگل]چیزهای کف آلود و بیهوده با شیرینی کافی برای پود کریسمس
[ترجمه ترگمان]frothy، چرت و پرت به اندازه کافی شیرین بود که کریسمس را به خاطر پولش به کریسمس برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Order a frothy cappuccino and sit back and relax.
[ترجمه گوگل]یک کاپوچینوی کفدار سفارش دهید و بنشینید و استراحت کنید
[ترجمه ترگمان]یه کاپوچینو سفارش بده و بشین و استراحت کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They collected steaming mugs of frothy coffee and sat down opposite the gleaming silver water boiler.
[ترجمه گوگل]آنها فنجان های بخار پز قهوه کف آلود را جمع کردند و روبروی دیگ آب نقره ای درخشان نشستند
[ترجمه ترگمان]آن ها فنجان قهوه frothy را جمع کردند و در مقابل آب silver نقره ای که برق می زدند نشستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Then a creamy, frothy head of yeast will form and cover the surface of the beer.
[ترجمه گوگل]سپس یک سر مایه کرمی و کف آلود تشکیل می شود و سطح آبجو را می پوشاند
[ترجمه ترگمان]سپس یک سطح کرم رنگ و frothy مخمر شکل می گیرد و سطح آبجو را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Everywhere was perfumed, frothy with flowers.
14. It's not a superscientific exhibition, but kind of frothy and nice for summer.
[ترجمه گوگل]این یک نمایشگاه فوق علمی نیست، اما به نوعی کف آلود و زیبا برای تابستان است
[ترجمه ترگمان]یک نمایشگاه superscientific نیست، بلکه یک نوع of و زیبا برای تابستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Beat egg whites and sugar until whites are frothy.
[ترجمه گوگل]سفیده و شکر را با همزن بزنید تا سفیده کف کند
[ترجمه ترگمان]سفیده تخم مرغ و شکر تا سفیده سفیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید