frothing

جمله های نمونه

1. the milk was boiling and frothing
شیر داشت می جوشید و کف می کرد.

2. The sick animal was frothing at the mouth.
[ترجمه بهزاد] دهان حیوان مریض کف کرده بود.
|
[ترجمه گوگل]حیوان بیمار از دهانش کف می کرد
[ترجمه ترگمان]حیوان مریض کف دهانش را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dog was frothing at the mouth.
[ترجمه گوگل]سگ از دهانش کف می کرد
[ترجمه ترگمان]سگ کف دهانش را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was so angry he was almost frothing at the mouth.
[ترجمه بهزاد] اینقدر عصبانی بود که تقریباً دهانش کف کرده بود.
|
[ترجمه گوگل]آنقدر عصبانی بود که تقریباً از دهانش کف می کرد
[ترجمه ترگمان]آنقدر عصبانی بود که نزدیک بود کف دهانش را کف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mortally wounded, frothing at the mouth, grinding his teeth in pain, he chose the floor instead.
[ترجمه گوگل]او که به شدت زخمی شده بود، از دهانش کف می‌کرد، دندان‌هایش را از درد به هم می‌سایید، به جای آن کف را انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]زخمی که به دهان افتاده بود و دندان هایش را به هم می فشرد، به جای آن زمین را انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He then started frothing at the mouth and had a fit.
[ترجمه گوگل]سپس شروع به کف کردن از دهان کرد و دچار عارضه شد
[ترجمه ترگمان]سپس شروع به کف زدن کرد و غش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the second case, frothing may be produced as both the sample and the resin outgas together.
[ترجمه گوگل]در حالت دوم، کف کردن ممکن است به صورت خروجی نمونه و رزین با هم تولید شود
[ترجمه ترگمان]در مورد دوم، frothing ممکن است به صورت نمونه و هم چسب resin با هم تولید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hoomey thought he could easily start frothing at the mouth, the way his colour had drained.
[ترجمه گوگل]هومی فکر می‌کرد که به راحتی می‌تواند از دهانش کف کند، همانطور که رنگش خالی شده بود
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد که به آسانی می تواند کف دهانش را کف کند، طوری که رنگش پریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Something clattered on the tile floor, behind a frothing bed of shrubs.
[ترجمه گوگل]چیزی روی زمین کاشی، پشت بستری از بوته‌ها به صدا در آمد
[ترجمه ترگمان]چیزی روی زمین کاشی شده کف اتاق افتاد و پشت یک تخت پر از گیاهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She wore an ivory silk blouse, frothing at neck and cuffs.
[ترجمه گوگل]او یک بلوز ابریشمی عاج پوشیده بود که روی گردن و سرآستین کف می کرد
[ترجمه ترگمان]یک بلوز ابریشمی پشمی به تن داشت که از گردن و سر آستین های آن کف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The water is frothing at his feet.
[ترجمه گوگل]آب زیر پایش کف می کند
[ترجمه ترگمان]آب کف پایش را کف کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Few things incite a frothing, wild-eyed rage like asking people to talk about bad bosses.
[ترجمه گوگل]چیزهای کمی مانند درخواست از مردم برای صحبت در مورد رئیس‌های بد، خشم کف‌آلود و چشم وحشی را برمی‌انگیزد
[ترجمه ترگمان]بعضی چیزها خشم و عصبانیت را تحریک می کنند و از مردم می خواهند که درباره روسای بد صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper examines the frothing behaviour of secondary octanol and terpineol and studies their efficiencies of floating scale graphites.
[ترجمه گوگل]این مقاله رفتار کف کردن اکتانول ثانویه و ترپینئول را بررسی می کند و کارایی آنها را در گرافیت های مقیاس شناور مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله رفتار frothing of ثانویه و terpineol را بررسی کرده و بازده آن ها را در مقیاس شناور در مقیاس شناور بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The angry man was frothing at the mouth.
[ترجمه گوگل]مرد عصبانی از دهانش کف می کرد
[ترجمه ترگمان]مرد خشمگین کف دهانش را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] کف کردن

انگلیسی به انگلیسی

• foaming, process of becoming frothy, gathering together of bubbles

پیشنهاد کاربران

کف بالا آوردن
frothing at the mouth
کف دار
frothing ( شیمی )
واژه مصوب: کف زایی
تعریف: تولید حباب های نسبتاً پایدار در سطح مشترک هوا ـ مایع در نتیجۀ هم زنی یا هوادهی یا واکنش شیمیایی

بپرس