1. tonight the weather will be frosty
امشب هوا یخبندان خواهد بود.
2. the grass under my feet was frosty
لایه ای از برفک چمن زیر پایم را پوشانده بود.
3. the atmosphere at the reception was quite frosty
محیط پذیرایی بسیار سرد بود.
4. The air had a frosty bite.
5. The day dawned cold and frosty.
6. He breathed in the frosty air.
7. He gave me a frosty stare.
8. My words got a frosty reception.
[ترجمه گوگل]سخنان من با استقبال سردی مواجه شد
[ترجمه ترگمان] کلمات من یه پذیرایی یخ زده دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He gave me a frosty look.
10. The latest proposals were given a frosty reception.
[ترجمه گوگل]از آخرین پیشنهادات با استقبال سردی مواجه شد
[ترجمه ترگمان]آخرین پیشنهاد به یک پذیرایی یخ زده داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Her first book got a wonderful/warm/frosty reception from the critics.
[ترجمه گوگل]اولین کتاب او با استقبال شگفت انگیز/گرم/ سرد منتقدان مواجه شد
[ترجمه ترگمان]اولین کتاب او یک پذیرش بسیار گرم \/ گرم از جانب منتقدین دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The atmosphere in the room was decidedly frosty.
13. His cool green eyes became positively frosty.
[ترجمه گوگل]چشمان سبز خنک او به طور مثبت یخ زده شد
[ترجمه ترگمان]چشمان سبز زیبایش بسیار سرد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was a cold and frosty morning.