frostily


بطورخنک یالوس

جمله های نمونه

1. she smiled frostily
او لبخند بسیار سردی زد.

2. 'No, thank you,' she said frostily.
[ترجمه گوگل]با سردی گفت: نه، متشکرم
[ترجمه ترگمان]به سردی گفت: نه، متشکرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Summer should leave to reside the home frostily to decorate, change a warmth, pure and fresh cloth art adornment!
[ترجمه گوگل]تابستان باید خانه را یخبندان ترک کند تا تزئین، گرما، تزئینات پارچه ای خالص و تازه را تغییر دهد!
[ترجمه ترگمان]تابستان باید برای همیشه در خانه بماند و برای تزیین کردن، تعویض، تعویض، پاک و تازه کردن تزیین هنر تزئین شود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He smiled frostily and deliberately turned away.
[ترجمه گوگل]لبخند یخی زد و عمداً رویش را برگرداند
[ترجمه ترگمان]او به سردی لبخند زد و عمدا از او دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To which Moynihan frostily replied, "You are entitled to your own opinion, but you are not entitled to your own facts. "
[ترجمه گوگل]مونیهان با لحن سرد پاسخ داد: "شما حق دارید نظر خود را داشته باشید، اما حق ندارید حقایق خود را داشته باشید "
[ترجمه ترگمان]وی در پاسخ گفت: \" شما حق دارید عقیده خود را در این باره بدانید، اما شما حق ندارید از حقایق خودتان استفاده کنید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In fact, over 20 opposition chairs in the 225-seat chamber were frostily vacant.
[ترجمه گوگل]در واقع، بیش از 20 صندلی اپوزیسیون در اتاق 225 کرسی به شدت خالی بود
[ترجمه ترگمان]در واقع بیش از ۲۰ صندلی مخالف در تالار ۲۲۵ نفره خالی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "I don't know who you're talking about," I said frostily.
[ترجمه گوگل]با اخم گفتم: نمی دونم در مورد کی حرف می زنی
[ترجمه ترگمان]به سردی گفتم: من نمی دانم شما درباره چه کسی صحبت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He insists that he is doing a service to the men who don't want to hire streetwalkers, and to his middle-class, ambitious and frostily pragmatic college friends.
[ترجمه گوگل]او اصرار دارد که دارد به مردانی که نمی‌خواهند راهپیمایان را استخدام کنند و به دوستان دانشگاهی جاه‌طلب و بسیار عمل‌گرای طبقه متوسطش خدمت می‌کند
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که در حال انجام خدمت به مردانی است که نمی خواهند streetwalkers را استخدام کنند، و به دوستان middle، جاه طلب، و frostily برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "We were speaking of a hypothetical case," I reminded him frostily.
[ترجمه گوگل]با خونسردی به او یادآوری کردم: «ما از یک مورد فرضی صحبت می کردیم
[ترجمه ترگمان]عصبانی به او یادآوری کردم: \" ما در مورد یک مورد فرضی صحبت می کردیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The writer also reveals the inevitability for the loss of humanity in a circumstance under power frostily, thus expresses the expectancy for the equality in society and completion of . . .
[ترجمه گوگل]نگارنده همچنین اجتناب ناپذیری از دست دادن انسانیت را در شرایطی تحت قدرت یخبندان آشکار می کند و بدین ترتیب امید به برابری در جامعه و تکمیل آن را بیان می کند
[ترجمه ترگمان]نویسنده همچنین اجتناب ناپذیر بودن برای از دست دادن انسانیت در شرایطی تحت کنترل نور سرد را نشان می دهد در نتیجه امید به برابری در جامعه و تکمیل ان را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Prime Minister smiled again, this time a trifle frostily.
[ترجمه گوگل]نخست‌وزیر دوباره لبخند زد، این بار به شکلی سرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر دوباره خندید، این بار کمی سرد به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• coldly; in an unfriendly manner

پیشنهاد کاربران

بپرس