1. And the motor strip is part of the frontal lobe, forming its rear border with the parietal lobe.
[ترجمه گوگل]و نوار موتور بخشی از لوب جلویی است و مرز عقبی آن را با لوب جداری تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]و نوار موتور بخشی از بخش جلویی مغز است و مرز پشت خود را با بخش آهیانه ای ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This occurs in extensive bilateral frontal lobe dysfunction and is usually due to vascular disease, hydrocephalus, or massive neoplasia.
[ترجمه گوگل]این در اختلال عملکرد دو طرفه لوب فرونتال گسترده رخ می دهد و معمولاً به دلیل بیماری عروقی، هیدروسفالی یا نئوپلازی عظیم است
[ترجمه ترگمان]این امر در عملکرد کلی پیشانی دو جانبه رخ می دهد و معمولا به علت بیماری عروقی، hydrocephalus، یا neoplasia بزرگ رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You have to lose lots of frontal lobe, or lots of language cortex.
[ترجمه گوگل]شما باید تعداد زیادی لوب فرونتال یا تعداد زیادی قشر زبان را از دست بدهید
[ترجمه ترگمان]شما باید لوب پیشانی و یا قشر زیادی از قسمت های زبان را از دست بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The patient with damage to one frontal lobe catches on to the original sorting strategy and gets the string of yes answers.
[ترجمه گوگل]بیمار با آسیب به یک لوب فرونتال به استراتژی مرتبسازی اصلی میپردازد و رشتهای از پاسخهای بله را دریافت میکند
[ترجمه ترگمان]بیمار مبتلا به آسیب به بخش قدامی به استراتژی مرتب سازی اصلی می رسد و رشته پاسخ بله را دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Certainly this frontal lobe role in adaptive behavior is linked to the mechanisms of selective attention.
[ترجمه گوگل]مطمئناً این نقش لوب فرونتال در رفتار تطبیقی با مکانیسم های توجه انتخابی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که این نقش بخش قدامی در رفتار انطباقی با مکانیزم های توجه انتخابی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It showed a tumor in the frontal lobe in a very awkward place: close to the motor strip and language areas.
[ترجمه گوگل]تومور را در لوب فرونتال در یک مکان بسیار ناخوشایند نشان داد: نزدیک به نوار حرکتی و نواحی زبان
[ترجمه ترگمان]آن یک تومور در لوب پیشانی را در یک مکان بسیار نامناسب نشان داد: نزدیک به نوار موتور و مناطق زبانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A tumor had formed in the right frontal lobe of his brain.
[ترجمه گوگل]توموری در لوب پیشانی راست مغزش ایجاد شده بود
[ترجمه ترگمان]یک تومور در قسمت راست مغز او شکل گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Small strokes of frontal lobe seldom come to the attention of neurologists.
[ترجمه گوگل]سکته های کوچک لوب فرونتال به ندرت مورد توجه متخصصان مغز و اعصاب قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]حرکت های کوچک لوب پیشانی به ندرت به توجه متخصصان اعصاب تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As frontal lobe function deteriorates further, the patient repeats actions over and over.
[ترجمه گوگل]با بدتر شدن بیشتر عملکرد لوب فرونتال، بیمار اقدامات را بارها و بارها تکرار می کند
[ترجمه ترگمان]هرچه عملکرد بخش قدامی بیشتر شود، بیمار اقدامات خود را بارها و بارها تکرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Patients with frontal lobe damage also show a reduction in emotional responsiveness.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به آسیب لوب فرونتال نیز کاهش پاسخ عاطفی را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که آسیب لوب پیشانی دارند نیز کاهش حساسیت عاطفی را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Figuring out frontal lobe functions has been quite difficult.
[ترجمه گوگل]پی بردن به عملکرد لوب فرونتال بسیار دشوار بوده است
[ترجمه ترگمان]درک توابع بخش قدامی کاملا دشوار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The study centers on a part of the frontal lobe called Broca's area.
[ترجمه گوگل]این مطالعه بر روی بخشی از لوب پیشانی به نام ناحیه بروکا متمرکز است
[ترجمه ترگمان]این مطالعه در بخشی از بخش قدامی به نام ناحیه بروکا نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The study centers on a part of the frontal lobe Broca's area.
[ترجمه گوگل]این مطالعه بر روی بخشی از ناحیه لوب فرونتال بروکا متمرکز است
[ترجمه ترگمان]این مطالعه به بخشی از ناحیه پیشانی قدامی (قدامی)نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He operated on her for a rather large right frontal lobe tumor.
[ترجمه گوگل]او او را برای یک تومور نسبتاً بزرگ لوب پیشانی راست جراحی کرد
[ترجمه ترگمان]او برای یک تومور مغزی نسبتا بزرگ روی او کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید