frontal bone

/ˈfrəntl̩ˈboʊn//ˈfrʌntl̩bəʊn/

(کالبد شناسی) استخوان پیشانی، استخوان پیشانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the broad bone of the skull that forms the forehead.

جمله های نمونه

1. The entire frontal bone is missing and disorganized brain tissue is seen superior to the eyes.
[ترجمه گوگل]کل استخوان پیشانی از بین رفته است و بافت نامرتب مغز بالاتر از چشم دیده می شود
[ترجمه ترگمان]کل استخوان قدامی از دست رفته و بافت مغزی آشفته از چشم دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lozenge face frontal bone two side are narrower, zygomatic wider, cheekbone tubercle is outstanding, mandible bone caves, leave mental tip and grow.
[ترجمه گوگل]استخوان پیشانی صورت لوزی دو طرف باریک تر، زیگوماتیک پهن تر، غده استخوان گونه برجسته است، غارهای استخوان فک پایین، نوک ذهنی را ترک می کند و رشد می کند
[ترجمه ترگمان]استخوان قدامی و استخوان قدامی دو طرف باریک تر و باریک تر هستند و استخوان گونه استخوان گونه برجسته و استخوان فک بالایی است، نوک ذهنی را رها کرده و رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Of or relating to the forehead or frontal bone.
[ترجمه گوگل]مربوط به پیشانی یا استخوان پیشانی است
[ترجمه ترگمان]یا مربوط به پیشانی یا استخوان پیشانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To investigate the clinical effect of big bone flap craniotomy of partial recovery frontal bone flap and pterion point big bone flap decompression in the therapy of frontal lobe contusion.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بالینی کرانیوتومی فلپ استخوان بزرگ فلپ استخوان پیشانی بهبودی نسبی و رفع فشار فلپ استخوان بزرگ نقطه پتریون در درمان کوفتگی لوب فرونتال
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر بالینی ضربه استخوان درشت استخوان پیشانی برآمده از ترمیم جزئی و نوک ضربه استخوان بزرگ به فشار در درمان لوب پیشانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pott's puffy tumor is defined as scalp swelling due to subperiosteal abscess resulting from osteomyelitis of the frontal bone secondary to bacterial sinusitis.
[ترجمه گوگل]تومور پف کرده پات به عنوان تورم پوست سر به دلیل آبسه زیر پریوستئال ناشی از استئومیلیت استخوان پیشانی ثانویه به سینوزیت باکتریایی تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]؟ تومور puffy به علت to abscess که ناشی از انقباض استخوان قدامی مغز استخوان قدامی به سینوزیت است، به عنوان ورم سر تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The best method is choosing big bone flap craniotomy and partly recovery of frontal bone modified decompression in the therapy of frontal lobe contusion.
[ترجمه گوگل]بهترین روش انتخاب کرانیوتومی فلپ استخوان بزرگ و بازیابی بخشی از فشار اصلاح شده استخوان فرونتال در درمان کوفتگی لوب فرونتال است
[ترجمه ترگمان]بهترین روش انتخاب دریچه قلب بزرگ و تا حدی بهبود استخوان قدامی، برداشت فشار در بخش درمان لوب پیشانی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results The male outnumbered female in this group. Cranial bones were involved in the sequence of temporal bone(cases), parietal bone (3 cases), occipital bone (2 cases), and frontal bone (1 case).
[ترجمه گوگل]ResultsThe مرد در این گروه بیشتر از زن است استخوان های جمجمه در توالی استخوان تمپورال (موارد)، استخوان جداری (3 مورد)، استخوان پس سری (2 مورد) و استخوان پیشانی (1 مورد) درگیر بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج تعداد مردان در این گروه بیشتر بود استخوان های Cranial در توالی استخوان زمانی (موارد)، استخوان آهیانه (۳ مورد)، استخوان پس سر (۲ مورد)و استخوان قدامی (۱ مورد)دخیل بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A group of ethmoidal cellules were formed among the lacrimal bone, frontal bone and nasal bone.
[ترجمه گوگل]گروهی از سلول های اتموئیدی در بین استخوان اشکی، استخوان پیشانی و استخوان بینی تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]گروهی از ethmoidal cellules در بین استخوان اشکی، استخوان قدامی و استخوان بینی شکل گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mei Wei in the brow or the general surface into the frontal bone, forming cavity hole, will set a good set prosthesis implantation Long eyebrow area.
[ترجمه گوگل]مه وی در ابرو یا سطح به طور کلی به استخوان پیشانی، تشکیل حفره حفره، مجموعه ای خوب کاشت پروتز منطقه ابرو بلند
[ترجمه ترگمان]Mei وی در پیشانی و یا سطح عمومی داخل استخوان قدامی، حفره ایجاد حفره ایجاد خواهد کرد، یک دست مصنوعی برای کاشت پیشانی بلند ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods:The X-ray and CT in 73 cases with fracture of orbital surface of frontal bone were analyzed retrogres- sively.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: عکس‌برداری با اشعه ایکس و CT در 73 مورد با شکستگی سطح اربیتال استخوان فرونتال به صورت رتروگرسیو بررسی شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: اشعه ایکس و CT در ۷۳ مورد با شکست سطح اوربیتال از استخوان قدامی، retrogres - sively تحلیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

استخوان پیشانی ( اسم ) : استخوانی که قسمت جلوی قسمت بالایی جمجمه پشت پیشانی را تشکیل می دهد.

بپرس