front man

/ˈfrəntˈmæn//frʌntmæn/

معنی: پیشرو، جلو دار
معانی دیگر: منادی

جمله های نمونه

1. Tremaine is the company's front man in Washington.
[ترجمه گوگل]Tremaine مدیر شرکت در واشنگتن است
[ترجمه ترگمان]Tremaine اولین مرد این شرکت در واشنگتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Giovanni was alleged to be the front man for a fascist movement.
[ترجمه گوگل]گفته می شد که جیووانی پیشرو یک جنبش فاشیستی است
[ترجمه ترگمان]جو وانی به عنوان اولین فرد برای یک جنبش فاشیستی ادعا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was a good front man, but the real work was done by his team of four assistants.
[ترجمه گوگل]او یک مهاجم خوب بود، اما کار واقعی توسط تیم چهار دستیار او انجام شد
[ترجمه ترگمان]او مرد خوبی بود، اما کارش با تیم چهار دستیار انجام می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was a dynamic band leader and charismatic front man who sang and played saxophone, keyboard and percussion.
[ترجمه گوگل]او یک رهبر گروه پویا و یک فرستنده کاریزماتیک بود که ساکسیفون، کیبورد و سازهای کوبه ای می خواند و می نواخت
[ترجمه ترگمان]او یک رهبر ارکستر پویا و فردی charismatic بود که نوازنده ساکسیفون، کیبورد و پرکاشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Start with front man Pauly Fuemana, a New Zealander whose vocal style is almost as difficult to place as his accent.
[ترجمه گوگل]با پائولی فوئمانا، مردی نیوزیلندی شروع کنید که قرار دادن سبک آوازی او تقریباً به اندازه لهجه او دشوار است
[ترجمه ترگمان]شروع کنید با man front که سبک New صدایش تقریبا به اندازه لهجه او مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Clayton was simply a front man.
[ترجمه گوگل]آقای کلیتون صرفاً یک مرد جلو بود
[ترجمه ترگمان]آقای کلی تون فقط یک مرد جلو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. INTERIORSThe City Squire Bryan Ferry, Roxy Music front man and "Slave to Love" songster, is notoriously private.
[ترجمه گوگل]INTERIORSThe City Squire برایان فری، مرد اصلی Roxy Music و ترانه سرای "Slave to Love"، به طور بدنام خصوصی است
[ترجمه ترگمان]Squire شهری INTERIORSThe برایان فری، مرد جبهه موسیقی Roxy و \"برده به عشق\"، آشکارا خصوصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The former adviser now serves as a front man for a large foundation.
[ترجمه گوگل]مشاور سابق اکنون به عنوان مدیر یک بنیاد بزرگ خدمت می کند
[ترجمه ترگمان]مشاور سابق در حال حاضر به عنوان یک مرد جلو برای یک بنیاد بزرگ عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was arrested for acting as a front man for a drug cartel.
[ترجمه گوگل]او به دلیل نقش آفرینی در نقش یک کارتل مواد مخدر دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]بخاطر اینکه به عنوان یه مافیای مواد مخدر دستگیر شده دستگیر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Improperly, the government has been the Times'broker and front man.
[ترجمه گوگل]به طور نادرست، دولت دلال و پیشروی تایمز بوده است
[ترجمه ترگمان]Improperly، دولت، دلال زمان و مرد جلو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After it becomes apparent to the front man that neither of the men behind him can answer the question, he realizes the middle man saw a black hat in front of him.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه برای مرد جلویی مشخص شد که هیچ یک از افراد پشت سرش نمی توانند به این سوال پاسخ دهند، متوجه می شود که مرد میانی کلاه سیاهی را در مقابل خود دیده است
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، معلوم می شود که هیچ یک از مردان پشت سرش نمی تواند جواب سوال را بدهد، مرد وسطی یک کلاه سیاه جلوی رویش دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some Oasis fans were sceptical of claims that front man Liam was ill.
[ترجمه گوگل]برخی از طرفداران Oasis نسبت به ادعاهایی مبنی بر بیماری لیام، مرد مقابل شک داشتند
[ترجمه ترگمان]برخی از هواداران واحه تردید داشتند که ادعا کنند که لیام Liam بیمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The directors use the public relations manager a front man to answer any questions from customers.
[ترجمه گوگل]مدیران از مدیر روابط عمومی برای پاسخگویی به سوالات مشتریان استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]مدیران از مدیر روابط عمومی یک مرد جلو برای پاسخگویی به سوالات مشتریان استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is the front man for a criminal gang.
[ترجمه گوگل]او مرد جلوی یک باند جنایتکار است
[ترجمه ترگمان]اون مرد جلو برای یه گروه جنایی هستش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشرو (اسم)
chief, progenitor, forerunner, antecessor, pioneer, precursor, pathfinder, herald, harbinger, fugleman, postilion, van, front man, futurist, outrider, postillion

جلو دار (اسم)
footman, herald, harbinger, van, front man, vanguard

انگلیسی به انگلیسی

• a front man is someone who represents a particular group and acts on their behalf.
a front man is someone who presents a television or radio programme, or who is the lead singer of a pop group.

پیشنهاد کاربران

Lead vocalist
The frontman is the lead singer of a band and is often the main focal point of the performance. They are responsible
for engaging the audience, delivering the lyrics, and setting the stage presence of the band.
...
[مشاهده متن کامل]

خواننده اصلی یک گروه و اغلب نقطه کانونی اصلی اجراست.
آنها مسئول جذب مخاطب، ارائه اشعار و تنظیم حضور صحنه ای گروه هستند.
مثال؛
The frontman commanded the stage with his powerful vocals and charismatic presence.
A music critic might describe a band by saying, “The frontman’s unique voice is what sets this band apart. ”
In a discussion about iconic bands, someone might argue, “The frontman is often the face of the band and plays a crucial role in its success. ”

عاملِ صوری ( متظاهر )
In some cases, a front man may also be used to conceal the true identity or intentions of the individuals or group behind the organization. The term is commonly used in the entertainment industry, politics, and business.
...
[مشاهده متن کامل]

در برخی موارد، ممکن است برای پنهان کردن هویت یا مقاصد واقعی افراد یا گروه هایی که در پشت سازمان هستند، از یک فرد صوری نیز استفاده شود. این اصطلاح معمولاً در صنعت سرگرمی، سیاست و تجارت استفاده می شود.
1. The mysterious billionaire used a front man to disguise his ownership of the company.
2. The politician hired a charismatic front man to appeal to the voters and deliver speeches on their behalf.
3. The criminal organization employed a front man to operate legitimate businesses and launder money.
4. The celebrity chef used a front man to manage the day - to - day operations of their restaurant empire.
5. The controversial project was backed by anonymous investors who appointed a front man to handle public inquiries and scrutiny.

فردی که قبول می کند در چشم عوام تظاهروانمود کند که فردی دیگر است
( عامیانه )
1. رهبر رسمی سازمان.
2. خواننده یه گروه موسیقی.
پیشکار ( کسی که فقط در ظاهر همه کاره ست )
He’s only the front man and not the real owner
ان شخص فقط پیشکار هست و صاحب اصلی نیست.
خواننده اصلی گروه موسیقی
پرچمدار
سردمدار
طرف صوری ( فرد متظاهر )

بپرس