from the heart

/frʌm ðə hɑrt//frɒm ðə hɑːt/

جمله های نمونه

1. Virtue flies from the heart of a mercenary man.
[ترجمه گوگل]فضیلت از دل مرد مزدور بیرون می زند
[ترجمه ترگمان]فضیلت از قلب یک سرباز مزدور پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She sang the songs straight from the heart .
[ترجمه گوگل]او آهنگ ها را مستقیماً از ته دل خواند
[ترجمه ترگمان]ترانه را مستقیما از ته قلب خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He spoke with confidence, from the heart.
[ترجمه گوگل]با اعتماد به نفس صحبت می کرد، از صمیم قلب
[ترجمه ترگمان]از ته دل با اطمینان حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This advice comes from the heart.
[ترجمه گوگل]این توصیه از ته دل می آید
[ترجمه ترگمان]این توصیه از ته قلب میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I could tell he spoke from the heart.
[ترجمه گوگل]می‌توانستم بگویم که از صمیم قلب صحبت می‌کند
[ترجمه ترگمان]می توانستم بگویم که از ته دل حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was clearly an offer that came from the heart.
[ترجمه گوگل]این به وضوح پیشنهادی بود که از ته دل می آمد
[ترجمه ترگمان] واضحه که یه پیشنهاد از طرف قلب بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Blood is only expelled from the heart when it contracts.
[ترجمه گوگل]خون تنها زمانی از قلب خارج می شود که منقبض شود
[ترجمه ترگمان]خون فقط از قلب بیرون رانده می شود وقتی که منقبض می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But speaking from the heart did not seem wise.
[ترجمه گوگل]اما صحبت از صمیم قلب عاقلانه به نظر نمی رسید
[ترجمه ترگمان]اما حرف زدن از قلب عاقلانه به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A statement from the heart or a mere publicity stunt?
[ترجمه گوگل]بیانیه ای از صمیم قلب یا یک ترفند تبلیغاتی صرف؟
[ترجمه ترگمان]یه بیانیه از طرف قلب یا یه شیرین کاری الکی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No musical notation, for music must come from the heart and not off a page.
[ترجمه گوگل]بدون نت موسیقایی، زیرا موسیقی باید از قلب باشد و نه از یک صفحه
[ترجمه ترگمان]هیچ نماد موسیقی وجود ندارد، زیرا موسیقی باید از قلب باشد نه از صفحه خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It had not come from the heart of the congregation, but from behind the footlights.
[ترجمه گوگل]از دل جماعت نیامده بود، از پشت چراغ پاها آمده بود
[ترجمه ترگمان]این کار از قلب جمعیت بیرون نیامده بود، بلکه از پشت پرده این صحنه بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The compatibility between poetry and writing from the heart is not automatic but at best conventional.
[ترجمه گوگل]سازگاری بین شعر و نوشتن از دل، خودکار نیست، بلکه در بهترین حالت قراردادی است
[ترجمه ترگمان]سازگاری بین شعر و نویسندگی از قلب، اتوماتیک نیست اما در بهترین حالت مرسوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I love departing from the heart of one great city and coming into the heart of another.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم از قلب یک شهر بزرگ بیرون بیایم و به قلب شهر دیگری بیایم
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم از قلب یک شهر بزرگ دور شوم و به قلب یکی دیگر وارد شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Leonard spoke from the heart.
[ترجمه گوگل]لئونارد از صمیم قلب صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]لئونارد از قلب حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• from deep down, sincerely, profoundly

پیشنهاد کاربران

بپرس