[ترجمه گوگل] باید دوباره کار را از صفر شروع کنیم [ترجمه ترگمان] باید دوباره کار رو از اول شروع کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Ben built the shed from scratch.
[ترجمه گوگل]بن سوله را از ابتدا ساخت [ترجمه ترگمان]بن اون آلونک رو از اول درست کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Effectively, we have to start again from scratch.
[ترجمه گوگل]عملاً باید دوباره از صفر شروع کنیم [ترجمه ترگمان]به طور موثر، ما باید دوباره از اول شروع کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Building a home from scratch can be both exciting and challenging.
[ترجمه روزآموز] بازسازی یه خونه از صفر، میتونه هم هیجان انگیز باشه هم چالشی
|
[ترجمه گوگل]ساختن خانه از ابتدا می تواند هم هیجان انگیز و هم چالش برانگیز باشد [ترجمه ترگمان]ایجاد یک خانه از نو می تواند هم هیجان انگیز و هم چالش برانگیز باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We started from scratch with no preconceived ideas.
[ترجمه گوگل]ما بدون هیچ ایده قبلی از صفر شروع کردیم [ترجمه ترگمان]ما از ابتدا با هیچ ایده preconceived شروع کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The suggestion is that they should start from scratch.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد این است که آنها باید از صفر شروع کنند [ترجمه ترگمان]پیشنهاد این است که آن ها باید از ابتدا شروع کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He built the orchestra up from scratch.
[ترجمه گوگل]او ارکستر را از ابتدا ساخت [ترجمه ترگمان]ارکستر را از چنگ گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We had to start again from scratch .
[ترجمه گوگل]مجبور شدیم دوباره از صفر شروع کنیم [ترجمه ترگمان]باید دوباره از اول شروع می کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My father built the business up from scratch.
[ترجمه گوگل]پدرم کسب و کار را از ابتدا شروع کرد [ترجمه ترگمان] پدرم کار رو از اول شروع کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I learned German from scratch in six months.
[ترجمه گوگل]من آلمانی را از صفر در شش ماه یاد گرفتم [ترجمه ترگمان]من آلمانی را در عرض شش ماه از صفر یاد گرفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It's completely ruined, so we'll have to start from scratch.
[ترجمه گوگل]کاملاً خراب است، پس باید از صفر شروع کنیم [ترجمه ترگمان]کاملا نابود شده، بنابراین باید از اول شروع کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He had built the business up from scratch .
[ترجمه گوگل]او کسب و کار را از ابتدا ساخته بود [ترجمه ترگمان]او کار را از اول شروع کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Steven Jobs built his own computer company from scratch and became a multimillionaire before his thirtieth birthday.
[ترجمه گوگل]استیون جابز شرکت کامپیوتری خود را از ابتدا ساخت و قبل از تولد سی سالگی خود یک مولتی میلیونر شد [ترجمه ترگمان]استیو جابز شرکت کامپیوتری خود را از نو ساخت و قبل از سی سالگی به یک میلیونر تبدیل شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It will built from scratch by Pickering Staplina in their Lancashire factory.
[ترجمه گوگل]از ابتدا توسط Pickering Staplina در کارخانه Lancashire خود ساخته خواهد شد [ترجمه ترگمان]این فولاد از ابتدا تا Pickering Staplina در کارخانه Lancashire ساخته خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The trainees work hard, but they must start from scratch.
[ترجمه گوگل]کارآموزان سخت کار می کنند، اما باید از صفر شروع کنند [ترجمه ترگمان]کارآموزان سخت کار می کنند، اما باید از ابتدا شروع کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Learning the meaning of verbal categories from scratch is difficult and time-consuming but it is very instructive.
[ترجمه گوگل]یادگیری معنی دسته بندی های کلامی از ابتدا دشوار و زمان بر است اما بسیار آموزنده است [ترجمه ترگمان]یادگیری معنای مقوله های کلامی از ابتدا دشوار و زمان بر است، اما بسیار آموزنده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشنهاد کاربران
عبارت "from scratch" به معنای "از ابتدا" یا "از صفر" است. این عبارت معمولاً زمانی استفاده می شود که کسی چیزی را از پایه و بدون استفاده از مواد یا منابع آماده شروع کند. ### مثال: - **I made the cake from scratch. ** ... [مشاهده متن کامل]
( من کیک را از ابتدا درست کردم. ) ### تفاوت با کلمات مشابه میتواند به درک بهتر این کلمه کمک کند: - **From the ground up:** این عبارت هم به معنای ساختن چیزی از پایه است، اما بیشتر در زمینه های مهندسی یا پروژه های بزرگ استفاده می شود. - *We built the house from the ground up. * ( ما خانه را از پایه ساختیم. ) - **From the beginning:** این عبارت به معنای شروع از ابتدا است، اما الزاما به معنای ساختن نیست. می تواند به یک داستان یا فرآیند اشاره داشته باشد. - *She told the story from the beginning. * ( او داستان را از ابتدا تعریف کرد. ) به طور کلی، "from scratch" بیشتر به پروسه های خلق و ساخت اشاره دارد، در حالی که عبارات دیگر ممکن است به زمان یا ترتیب اشاره کنند.
از سر خط، از اول خط
1, از اول ، از صفر 2, با مواد اولیه مرغوب
From the beginning, without using anything that already exists از ابتدا، بدون استفاده از هر چه که قبلاً وجود داشته است، شروع از صفر Ben built the shed from scratch The construction of the first nuclear power plant in Turkey and. . . the creation of a new, advanced, high–tech industry from scratch is another convincing example of how much you, President Erdogan, are doing for your country, for the growth of its economy ... [مشاهده متن کامل]
از صفر
تازه کار
از پایه
خوراکی که از مواد اولیه اساسی و خوب درست می شود.
از اول کار رو دست تنها و بدون کمک کسی شروع مردن
از اساس از بنیان
از بیخ و بُن، از کف کف، از مرحله اول ،
یاد گرفتن چیزی از اولش If I go to France , I 'll have to learn France from scratch اگر به فرانسه بروم ، زبانشان رو باید از اولش یاد بگیرم