from a child


ازهنگام بچگی

جمله های نمونه

1. He has developed from a child into an adult.
[ترجمه گوگل]او از کودکی به بزرگسالی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]او از کودکی به یک بزرگ سال تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. From a child she had taken ballet and modern dance lessons and was naturally drawn to Medau after seeing a lecture demonstration.
[ترجمه گوگل]او از کودکی دروس باله و رقص مدرن را گذرانده بود و به طور طبیعی پس از دیدن یک سخنرانی به مداو کشیده شد
[ترجمه ترگمان]او از کودکی باله و درس های رقص مدرن گرفته بود و پس از دیدن نمایش سخنرانی به طور طبیعی به Medau کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I've always been dippy about Charity from a child.
[ترجمه گوگل]من همیشه از کودکی در مورد خیریه نگران بودم
[ترجمه ترگمان]من همیشه در مورد خیریه یه بچه پرت و پلا می گفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From a child, he has been delicate.
[ترجمه گوگل]از کودکی ظریف بوده است
[ترجمه ترگمان] از یه بچه، اون خیلی حساس بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From a child, he do not like to eat dried vegetable.
[ترجمه گوگل]از کودکی دوست ندارد سبزی خشک بخورد
[ترجمه ترگمان]او از کودکی دوست ندارد که سبزی خشک شده را بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yes, we all grow, are transformed from a child to adult.
[ترجمه گوگل]بله، همه ما رشد می کنیم، از کودکی به بزرگسالی تبدیل می شویم
[ترجمه ترگمان]بله، همه ما رشد می کنیم، از کودکی به بزرگ سال تبدیل می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That you should never a gift from a child.
[ترجمه گوگل]که هرگز نباید از یک کودک هدیه بگیرید
[ترجمه ترگمان] که تو هیچوقت نباید یه هدیه از بچه بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The appellate court ruling stemmed from a child welfare case involving two children who enrolled in a parochial school that facilitated home schooling and were educated at home by their mother.
[ترجمه گوگل]حکم دادگاه استیناف ناشی از یک پرونده رفاه کودکان مربوط به دو کودک است که در یک مدرسه محلی ثبت نام کرده بودند که تحصیل در خانه را تسهیل می کرد و توسط مادرشان در خانه آموزش می دیدند
[ترجمه ترگمان]حکم دادگاه استینافی از یک مورد رفاهی کودکان تشکیل شد که شامل دو کودک بود که در یک مدرسه خصوصی ثبت نام کردند که تحصیل خانگی را تسهیل کرده و در خانه توسط مادرشان تحصیل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From a child, he does not like to eat vegetables.
[ترجمه گوگل]از کودکی دوست ندارد سبزیجات بخورد
[ترجمه ترگمان]از کودکی دوست ندارد سبزیجات بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How can you turn away from a child that is being cruelly treated?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان از کودکی که با او ظالمانه رفتار می شود دور شد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانید از کودکی که بی رحمانه رفتار می شود دوری کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In Palmyra, Syria, I once refused to buy a $4 T-shirt from a child hawker, prompting his outraged query: "Why are Americans so cheap?
[ترجمه گوگل]در پالمیرا، سوریه، یک بار از خرید یک تی شرت 4 دلاری از یک بچه دستفروش امتناع کردم و این سوال خشمگینانه او را برانگیخت: «چرا آمریکایی ها اینقدر ارزان هستند؟
[ترجمه ترگمان]در Palmyra، سوریه، من یک بار حاضر به خرید ۴ تی شرت از یک فروشنده کودک نشدم، و این باعث شد که وی پرس و جو کند: \" چرا آمریکایی ها اینقدر ارزان هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Only the outbursts could you tell this proper and sensible speech was from a child.
[ترجمه گوگل]فقط طغیان ها می توانید بگویید که این گفتار درست و معقول از کودکی است
[ترجمه ترگمان]فقط این outbursts سبب می شد که این سخنان صحیح و معقول از یک بچه به گوش شما برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mum Tells Me - That you should never say no to a gift from a child.
[ترجمه گوگل]مامان به من می گوید - اینکه هرگز به هدیه ای از یک کودک نه بگویید
[ترجمه ترگمان]مامان به من می گوید که تو هرگز نباید به یک هدیه از یک بچه چیزی بگویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A previous presidential television phone-in had a similarly happy ending when a giant Christmas tree arrived at a town near the Chinese border after a poignant plea from a child.
[ترجمه گوگل]زمانی که یک درخت کریسمس غول پیکر پس از یک التماس تند یک کودک به شهری در نزدیکی مرز چین رسید، یک تماس تلفنی قبلی ریاست جمهوری پایان خوشی داشت
[ترجمه ترگمان]یک تلفن تلویزیونی ریاست جمهوری قبلی - در زمانی که یک درخت کریسمس غول پیکر پس از یک درخواست تلخ از یک کودک به شهری نزدیک مرز چین رسید، یک پایان خوش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس