1. a frolicsome puppy
توله سگ بازیگوش
2. Frolicsome students celebrated their graduation with parties and practical jokes.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان شاداب فارغ التحصیلی خود را با مهمانی ها و شوخی های عملی جشن گرفتند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان frolicsome فارغ التحصیلی خود را با احزاب و جوک های عملی جشن گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The frolicsome tempest baffled all its efforts.
[ترجمه گوگل]طوفان دلخراش تمام تلاش هایش را گیج کرد
[ترجمه ترگمان]توفان بی قرار همه کوشش خود را از دست می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Grass was awarded the Nobel Prize in 1999 for his "frolicsome black fables [which] portray the forgotten face of history".
[ترجمه گوگل]گراس در سال 1999 جایزه نوبل را به خاطر «افسانههای سیاه رنگارنگ [که] چهره فراموش شده تاریخ را به تصویر میکشد» دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۹ به خاطر داستان های \"شوخ طبع و شوخ طبع\" او، \"گراس\" برنده جایزه نوبل شد [ که ] تصویر فراموش شده تاریخ را به نمایش می گذارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In the not too distant future. When the pup had grown lanky and 2frolicsome—the wolf would return to the mountainside.
[ترجمه گوگل]در آینده ای نه چندان دور هنگامی که توله لاغر و 2 تنه شد، گرگ به دامنه کوه برمی گشت
[ترجمه ترگمان]در آینده خیلی دور از دسترس است وقتی بچه قد بلندی داشت و دو frolicsome بود - گرگ به طرف کوه بر می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. To amuse ( oneself ) a light, frolicsome manner.
[ترجمه گوگل]سرگرم کردن (خود) به شیوه ای سبک و شوخ
[ترجمه ترگمان]خود را سرگرم کند تا خود را سرگرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Frolicsome. You two youngsters haven't always got very high spirits, I've noticed.
[ترجمه گوگل]شاداب من متوجه شده ام که شما دو جوان همیشه روحیه بالایی ندارید
[ترجمه ترگمان]frolicsome شما دوتا بچه همیشه روحیه very پیدا نکردین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Slowly she walked through the herd until she spotted the one that she thought was the most adorable and the most frolicsome.
[ترجمه گوگل]آهسته از میان گله گذشت تا گله ای را دید که به نظرش دوست داشتنی ترین و دلچسب ترین بود
[ترجمه ترگمان]به آرامی از میان گله گذشت تا اینکه کسی را که فکر می کرد the و the است، پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In the not too distant future. When the pup had grown lanky and frolicsome—the wolf would return to the mountainside.
[ترجمه گوگل]در آینده ای نه چندان دور وقتی توله لاغر و شاداب شد، گرگ به دامنه کوه برمی گشت
[ترجمه ترگمان]در آینده خیلی دور از دسترس است وقتی توله گرگ ها بلند و شادمانه رشد کرده بود - گرگ به طرف کوه بر می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید